تنه دختر داغ بود
تنه دختر داغ بود
درد داشت...اما توی دلش آرامش بود...
آرامش اینه با عشقش خوابیده...:-I
پسرنفس نفس زنان کنار دختره دراز کشیده بود. دختر پیشونیه پسر رو بوسید و دست لرزونشو به میله تخت گرفت و لبه تخت نشست...:-X
دختر درد داشت:-( اما حس خوبی توی دلش بود..♥
:-دردش روی لباش ب لبخند تبدیل میشد..♡♡
دستشو دراز کرد ک از روی زمین لباساشو برداره و بپوشه ک یدفه دست پسر رو روی شونش حس کرد...
دختر فقط ی جمله شنید.کجا لاشی؟لباساتو نپوش!رفیقمم هست......
درد داشت...اما توی دلش آرامش بود...
آرامش اینه با عشقش خوابیده...:-I
پسرنفس نفس زنان کنار دختره دراز کشیده بود. دختر پیشونیه پسر رو بوسید و دست لرزونشو به میله تخت گرفت و لبه تخت نشست...:-X
دختر درد داشت:-( اما حس خوبی توی دلش بود..♥
:-دردش روی لباش ب لبخند تبدیل میشد..♡♡
دستشو دراز کرد ک از روی زمین لباساشو برداره و بپوشه ک یدفه دست پسر رو روی شونش حس کرد...
دختر فقط ی جمله شنید.کجا لاشی؟لباساتو نپوش!رفیقمم هست......
۱۰.۶k
۲۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.