دلخوشی ها کم نیست آدمهای دور برم هم کم نیستند می آیند لب

دلخوشی ها کم نیست آدمهای دورُ برم هم کم نیستند می آیند لبخندی روی لبم مینشانند و میروند ولی دلتنگی عجیبی همیشه و همه جا همراه من است …

… نمیدانم این روزهایت چطور میگذرد …

نمیدانم تو هم دلتنگی یا نه میدانم که میخوانی و میدانم که نمیدانی چقدر این دلتنگی برایم زجزآور است …

آنها که کمتر مرا میشناسند هنوز هم میگویند خوش بحالت چه روحیه ای داری

کاش بلد بودیم مثل تو ساده بگیریم و بخندیم …

اما آنها که بیشتر میشناسند ، میگویند نفسهایت غبار دارد چشمانت تار است از کجا بگویم ؟!

از آغوشهایی که اندازه ام نمیشوند ؟!

لبخند هایی که شادم نمیکنند ؟!

از آدمهایی که نمیخواهم بیشتر بشناسمشان…
دیدگاه ها (۴)

اول آشنایی برای به دست آوردن همدیگر سر و دست میشکنیم جوری خو...

عشق را در پسِ غرورهای بی خودمان پنهان کرده ایم و فریادِ بی ت...

ای کاش میشد فهمید در دل آسمان چه میگذرد… که امشب با ناله ای ...

خدایــا حال عجیــی دارم گاهی اشــــک میریـــزم گاهی تا میتوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط