ای کاش میشد فهمید در دل آسمان چه میگذرد که امشب با ناله

ای کاش میشد فهمید در دل آسمان چه میگذرد… که امشب با ناله ای بغض آلود بر دیار این دل خسته اشک می ریزد نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد….و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم واکنون دلم لک زده برای یک بار هم شده باران که می بارد تو در خیالم که نه در کنارم باشی
دیدگاه ها (۲)

دلخوشی ها کم نیست آدمهای دورُ برم هم کم نیستند می آیند لبخند...

اول آشنایی برای به دست آوردن همدیگر سر و دست میشکنیم جوری خو...

خدایــا حال عجیــی دارم گاهی اشــــک میریـــزم گاهی تا میتوا...

پاییز جان؛مهرت که به ما نرسیدآبانت هم به غم گذشتدوست داریآذر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط