عکس متحرک خیلی قشنگه
عکس متحرک خیلی قشنگه
چه نوری در درون سینه ، مهمان است
چه روشن میشود این دل ،
بر این مهمانِ صاحب خانه ی زیبا
تو باور می کنی گاهی
به یک بارش ، ز باران بهاری
این دلم پر می کشد تا ابر
دلم گاهی همین نزدیک
حتی در هیاهوی غریب شهر
به اواز حزین کودکی در کوچه می گیرد
و می بخشد گُلی تا خنده ای را بر لبان بسته بنشاند
که می دانم اگر دستی بگیرم
دست او ، در دست می گیرم
تو می دانی که عاشق می شوم
گاهی به ناز غنچه ای در باغ
دلم تابی میان بازوان نور می بندد
تبسم می خرم از دوره گردی با سلامی پاک
شبی تا صبح می دوزم لباس کهنه یک قاصدک را
تا بگردد باز دور کوچه ها
با این پیام خالق هستی ،
شما را مردمان ، بادا بشارت
عشق با پرجاست
تو باور می کنی وقتی که می بوسم دو دست مادرم را
می روم تا مشق های کودکی
آنگه ، دوباره کوکب و تصمیم کبری در دو چشم بسته ام
با قطره اشکی می شود پیدا
تو باور می کنی دیشب میان کهکهشان راه شیری راه می رفتم
و دیدم دب اکبر را
سلامی کرده ، من چیدم کمی از خوشه زیبای پروین را
جواب چشمک آهسته دادم من سلام دب اصغر را
تو باور کن ،
آری هنوزم آرزوی کودکی را خواب می بینم
هنوزم یاکریمی می زند بر شیشه این خاطراتم
تا بریزم خرده نانی گوشه ایوان
تا فراموشم نگردد ، آب می خواهد
و می دانم که روزی یک نفر با اسب می اید
هنوزم از قفس ، از بند ، بیزارم
و آواز قناری در قفس را ، شکوه از صیاد می دانم
و مرگ ماهی سرخی درون تُنگ تنهایی
هنوزم می پراند خواب از چشمم
چه شرمی دارد این طعمه ، که بر قلاب می بندیم
فریب ماهی و صیدی که آغازش نوید بخششی دارد
تو باور می کنی وقتی که یاد قصه های کودکی
شب های زیبای زمستان باز می افتم
دو چشم خسته ام
تا صبح در یاد کلاغ خسته ای بیدار می ماند
و زیر لب دعایش می کنم ، شاید بیابد خانه خود را
تو باور می کنی ،
باور ندارم ، باوری جز عشق پا برجاست
بگوید هر که ، هر چیزی بجز از عشق ، نازیبا ست
سلام ای نور
زیبا خالق و پرودگار هر چه زیبایی
خداوندا
هر ان سینه که تاریک است ، با نوری تو روشن کن
بتابان روشنای عشق را بر ظلمت قلبی که افسرده ست
که میدانم خدا در قلب عاشق نور می کارد
و بذر نور را حاصل چه باشد مهربان ،
جز نور
تو باور کن اگر روشن شوی با نور او
دیگر به چشم دل نخواهی دید ، جز او را
مخوان مخلوق خالق را تو نازیبا
هلا ای عاشق خوبی
تمام جلوه هستی
بسان خالق زیبای خود
زیباست
کیوان شاهبداغی
چه نوری در درون سینه ، مهمان است
چه روشن میشود این دل ،
بر این مهمانِ صاحب خانه ی زیبا
تو باور می کنی گاهی
به یک بارش ، ز باران بهاری
این دلم پر می کشد تا ابر
دلم گاهی همین نزدیک
حتی در هیاهوی غریب شهر
به اواز حزین کودکی در کوچه می گیرد
و می بخشد گُلی تا خنده ای را بر لبان بسته بنشاند
که می دانم اگر دستی بگیرم
دست او ، در دست می گیرم
تو می دانی که عاشق می شوم
گاهی به ناز غنچه ای در باغ
دلم تابی میان بازوان نور می بندد
تبسم می خرم از دوره گردی با سلامی پاک
شبی تا صبح می دوزم لباس کهنه یک قاصدک را
تا بگردد باز دور کوچه ها
با این پیام خالق هستی ،
شما را مردمان ، بادا بشارت
عشق با پرجاست
تو باور می کنی وقتی که می بوسم دو دست مادرم را
می روم تا مشق های کودکی
آنگه ، دوباره کوکب و تصمیم کبری در دو چشم بسته ام
با قطره اشکی می شود پیدا
تو باور می کنی دیشب میان کهکهشان راه شیری راه می رفتم
و دیدم دب اکبر را
سلامی کرده ، من چیدم کمی از خوشه زیبای پروین را
جواب چشمک آهسته دادم من سلام دب اصغر را
تو باور کن ،
آری هنوزم آرزوی کودکی را خواب می بینم
هنوزم یاکریمی می زند بر شیشه این خاطراتم
تا بریزم خرده نانی گوشه ایوان
تا فراموشم نگردد ، آب می خواهد
و می دانم که روزی یک نفر با اسب می اید
هنوزم از قفس ، از بند ، بیزارم
و آواز قناری در قفس را ، شکوه از صیاد می دانم
و مرگ ماهی سرخی درون تُنگ تنهایی
هنوزم می پراند خواب از چشمم
چه شرمی دارد این طعمه ، که بر قلاب می بندیم
فریب ماهی و صیدی که آغازش نوید بخششی دارد
تو باور می کنی وقتی که یاد قصه های کودکی
شب های زیبای زمستان باز می افتم
دو چشم خسته ام
تا صبح در یاد کلاغ خسته ای بیدار می ماند
و زیر لب دعایش می کنم ، شاید بیابد خانه خود را
تو باور می کنی ،
باور ندارم ، باوری جز عشق پا برجاست
بگوید هر که ، هر چیزی بجز از عشق ، نازیبا ست
سلام ای نور
زیبا خالق و پرودگار هر چه زیبایی
خداوندا
هر ان سینه که تاریک است ، با نوری تو روشن کن
بتابان روشنای عشق را بر ظلمت قلبی که افسرده ست
که میدانم خدا در قلب عاشق نور می کارد
و بذر نور را حاصل چه باشد مهربان ،
جز نور
تو باور کن اگر روشن شوی با نور او
دیگر به چشم دل نخواهی دید ، جز او را
مخوان مخلوق خالق را تو نازیبا
هلا ای عاشق خوبی
تمام جلوه هستی
بسان خالق زیبای خود
زیباست
کیوان شاهبداغی
۱۷.۳k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.