عزیز دلم ؛ دروغ چرا ...
عزیز دلم ؛ دروغ چرا ...
خیلی دلم برایت تنگ شده است
همسر شهید حججی در نامه ای به همسرش :
آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست . ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم ، هم چشمانت را ، هم قد و بالایت را ، هم سرت را . عزیز دلم ؛ دروغ چرا ؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است . میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای . شب قبل از عملیات زنگ زدی و گفتی :" دلتنگتان شده ام ". می گفتی :"یک شهید انتخاب کنید ، با هم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید ". بعضی مواقع علی آقا ، پسرمان گریه می کرد . خیلی بی تابی می کرد . خسته که می شدم با تو حرف می زدم و میگفتم :" محسنم ، علی را چه کار کنم ؟ خودت بیا ". تو می آمدی ، چون علی آرام آرام می شد . محسن دوست داشتنی ام ؛ چه انقلابی به پا کرده ای ؟! ببین ، دنیا را زیر و رو کرده ای ، دل ها را تکان داده ای .
اما همسرم ، نگران نباش . ما را به مجلس و بزم شراب یزید نبردند . در حرم امام رضا " علیه السلام " برایت مجلس آبرومندانه ای گرفتند .
خیلی دلم برایت تنگ شده است
همسر شهید حججی در نامه ای به همسرش :
آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست . ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم ، هم چشمانت را ، هم قد و بالایت را ، هم سرت را . عزیز دلم ؛ دروغ چرا ؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است . میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای . شب قبل از عملیات زنگ زدی و گفتی :" دلتنگتان شده ام ". می گفتی :"یک شهید انتخاب کنید ، با هم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید ". بعضی مواقع علی آقا ، پسرمان گریه می کرد . خیلی بی تابی می کرد . خسته که می شدم با تو حرف می زدم و میگفتم :" محسنم ، علی را چه کار کنم ؟ خودت بیا ". تو می آمدی ، چون علی آرام آرام می شد . محسن دوست داشتنی ام ؛ چه انقلابی به پا کرده ای ؟! ببین ، دنیا را زیر و رو کرده ای ، دل ها را تکان داده ای .
اما همسرم ، نگران نباش . ما را به مجلس و بزم شراب یزید نبردند . در حرم امام رضا " علیه السلام " برایت مجلس آبرومندانه ای گرفتند .
۱.۸k
۱۳ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.