لیلی توندیدی که چه بامن کردند

لیلی توندیدی که چه بامن کردند
مردم چه بلاها به سَرم آوردند

من عشق شدم،مرانمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرانمی فهمیدند

این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام میکردند

بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند

در وادیِ من چشم چرانی کردند
در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند

#علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۱)

‌‌این تڪه سنگِ آسمان جُل رابردار و ها کن جان نو گیرد،در من د...

از چاله بیرون میزدم تا چاه ،راه فرار از خویشتن باشد ...ای تف...

میاد ... ؟

خبرت هست ؟ که از خویش خبر نیست مراگذری کن که زِ غم راه گذر ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط