پارت ۱۵ فیک دور اما آشنا

پارت ۱۵
آدلیا ویو
چند ساعت بعد
کارم تقریبا تموم شده بود ، با تلفنی که روی میز بود به اتاق تهیونگ زنگ زدم
مکالمشون
آدلیا : سلام تهیونگ شی وسایلتو جمع کن بریم واسه رستوران دیر میشه
تهیونگ : باشه به جونگکوک اینا خبر دادی؟
آدلیا : آره
تهیونگ : باشع
پایان مکالمه
خودمم وسایلمو جمع کردم که منشی اومد
منشی: خانم تا چند دقیقه ی دیگه کارا تموم میشه ، میشه زودتر برم ؟
آدلیا : من و رئیس کیم هم الان میریم میتونی بری
منشی : ممنون
وسایلمو ورداشتم و از اتاق زدم بیرون
رفتم جلو در اتاق تهیونگ و در زدم
در : تق تق تق
تهیونگ : بله ؟
آدلیا : منم تهیونگ شی بیا بریم
تهیونگ : واستا الان میام
بعد از چند ثانیه اومد و باهم رفتیم خونه البته تا خونه دوتا بادیگارد باهامون اومدن
آدلیا و تهیونگ : سلاااممم ما اومدیم
&#: سلام خوش اومدید خسته نباشید
*: سلام روز اول چطور بود ؟
آدلیا : خوب بود ، ولی خیلی خستم
تهیونگ : ممنون پدر جون خیلی خوب بود😊
*: خوبه
#: شام خوردین
آدلیا : ما میخایم بریم رستوران
بابام مشکوک نگامون کرد
&: تنهایی؟
آدلیا : نه با رینا و یکی از دوستای ته ته
تهیونگ : چی ؟
آدلیا : چی چی ؟
تهیونگ : الان چی گفتی بهم؟
آدلیا : ته ته ؟
تهیونگ : آره
آدلیا : خب چشه مگه ؟
تهیونگ : هیچی
تهیونگ ویو
واییی فدای اون ته ته گفتنش بشم چقد کیوتهههه
آدلیا ویو
#: باشه برین خوش بگذره
من و تهیونگ رفتیم تو اتاقای خودمون و آماده شدیم
و باهم رفتیم به سمت رستوران ، بعد از چند مین رسیدیم
جونگکوک و رینا اومده بودن
تهیونگ : سلام سلام
رینا : سلام
جونگکوک : سلام اومدین ؟
آدلیا : آره
نشستیم
آدلیا : سفارش دادین ؟
رینا : نه هنوز
جونگکوک : منتظر شما بودیم
تهیونگ : خب پس سفارش بدیم دیگه
آدلیا : آره
جونگکوک : گارسوننننن(داد)
گارسون : سلام ببخشید ، خوش اومدید چی میل دارین ؟
تهیونگ : کیمباب
آدلیا : جاجانگمیون
رینا : جاپجائه
کوک : بی بیم باپ
رینا و آدلیا : کنارش کیمچی هم بیار
گارسون : چشم ، نوشیدنی چی میخاین
آدلیا : سوجو
تهیونگ چشم غره ای بهم رفت و گفت
تهیونگ : آدلیاااا
آدلیا : باشه باشه
تهیونگ : چهارتا ماگولی
گارسون : چشم
گارسون رفت و ماهم حرف زدیم
جونگکوک: خب هیونگ تعریف کن
تهیونگ : چیه؟
جونگکوک : چیزی بین تو و آدلیا شی هست؟
رینا چشم غره ای بهش رفت
جونگکوک : خب چیه عشقم؟
رینا : فداتشم بهتره فعلا نپرسیم
جونگکوک: باشه
رینا : چجوری فهمیدین باهم نسبت فامیلی دارین؟
آدلیا : خب....(موضوع رو کامل توضیح داد)
تهیونگ : برگای نداشتتونم ریخت نه ؟😂
جونگکوک : آره
رینا :واییی دختررررر.....
آدلیا : چیه؟
رینا : خیلی زرنگی
آدلیا : میدونم امر دیگه ای نداری؟
رینا : بی ادب

شرطا یدونه مونده بود ولی گذاشتم ، چه ادمین خوبی دارین 🤣🤭🤓
شرط : ۱۰ لایک ، ۵ کامنت
دیدگاه ها (۱۷)

پارت ۱۶ فیک دور اما آشنا

پارت ۱۴ فیک دور اما آشنا

یاد بگیریم به علایق هم احترام بزاریم ، همه لایق دوست داشتنن

پارت ۳۶ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط