تا نفس

تا نفس
ناگزیر ، با من است،
بی تو ماندن را دم نمی زنم !

پا به پای زمان پیر می شوم ؛
شاید فردا
پروانه هایی که از پیله ی من بیرون بیایند ،
از احساس ابریشمی ام با تو
داستان ها ببافند...

#مینا_آقازاده
دیدگاه ها (۱)

هر شب ،حرف هاجمع می شوندپشت لب هایمتا به تو گفته شوند ،،،اما...

تو را امشببا آبِ چشم ،خاطراتی خاک خورده ،وَ دستهایی عاشق می ...

آفتاب من !نیم نگاهی از تو کافیست ؛تا سر ، بلند کندآفتاب گردا...

فراموش کردنت سختهمث کابوستو بیداریمث وقتی که مجبوری بریاما د...

چرا خدا از خواسته‌هامون چیزی دیگه میده؟ 🌵🦋

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۱+هی ، هی، شایعات رو شنیدی؟*کدوم...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط