پریشب خواب لوکی و دیدم😐😂
پریشب کلا یه خواب درهم برهمی دیدم که یادم نمیاد اصن... ولی آخراش لوکی بود و من اونجاشو یادمه😂 دیوونه شده بودم میخواستم بقیه رو بکشم ولی خب خیلی هم ناراحت بودم😂... بعد یه جایی بود که نمیدونم کجا بود🗿 تو دست خونیم یه چاقو هم داشتم. چند نفر دور و برم بودن که یکیشون لوکی بود😂 تقریبا داشتم گریه میکردم... رفتم سمت لوکی، چاقو رو گرفتم سمتش هی تحدیدش کردم بی دلیل😂🔪 اونم یکم عقب رفت، بدبخت ترسیده بود😂منم همینطوری داشتم گریه میکردم مث قاتلای افسرده🤣... بعد چاقویی رو سمتش گرفته بودمو یهویی انداختم پریدم تو بغلش😐😂🤣🤣🤣 همون کتی هم بود که تو قسمت دو پوشیده بود، فقط مشکیتر. کتش هم سرد و خوشبو بود و تو خواب خیلی حال داد😂🤣 احتمالا یه غلتی زدم و رفتم رو قسمت خنک تشک😂👍🏻
الان که دقت میکنم شبیه قسمت آخر فصل یک شده بود.😂نمیدونم چرا این همه نوشتم ولی خب در کل خیلی سم بود، چیزی نیست اثرات فیلمه😂💔 شما با والپیپر حال کنین😁
#مارول#اونجرز#لوکی#ثور#والپیپر#پس_زمینه
الان که دقت میکنم شبیه قسمت آخر فصل یک شده بود.😂نمیدونم چرا این همه نوشتم ولی خب در کل خیلی سم بود، چیزی نیست اثرات فیلمه😂💔 شما با والپیپر حال کنین😁
#مارول#اونجرز#لوکی#ثور#والپیپر#پس_زمینه
۳.۷k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.