پارت

پارت 15

رفتم داخل عمارت و رفتم بالا نمیدونم چرا این دختر برام مهم شده اصلاا نمیدونم ولی خیلی خشگله چییی میگی جونگکوک به خودت بیا تو نباید عاشق بشی


ویو ا/ت
خیلی برام سوال شده بود چرا ارباب اینقدر بخاطر این موضوع عصبی شده بود نکنه نههه دختر هزارتا دختر خوشگل تر از تو هستن ههه نه اصلا
داشتم همینجوری فکر میکردم که در اتاق زده شد و جواب دادم بفرما
دیدم اجوماست اومد گفت
اجوما: دخترم ارباب توی اتاقشون کارت دارن
ا/ت: چشم الان میرم 🙂

اجوما رفت و گفتم چرا اون منو کار داره و رفتم به سمت اتاق ارباب در زدم
جونگکوک: کیه؟ (سرد)
ا/ت: ارباب منم
جونگکوک: بیا
رفتم تو که دیدم توی بالکن داره سیگار میکشه
و....
دیدگاه ها (۰)

پارت 16و... دیدم لباس تنش نیست و اون روشو برگردوند و من سریع...

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط