گرگ هرشب به شکارمیرفت وبی انکه چیزی شکارکند

گرگ هرشب به شکارمیرفت وبی انکه چیزی شکارکند !!!
بازمیگشت شبی گرگ راناراحت دیدم !!!
بالاشه ی یک اهو در دهان به گله امد !!!!
گرگهای گله شاد ازاین شکار ازاو پرسیدند چرا ناراحتی ؟؟!!!
گرگ گفت شبی درسیاهی بیابان چشمانش را دیدم دلم را ربود..!!
هرشب به خواست پایم که نه. ..... به تمنای دلم !!!!
میرفتم تا تماشایش کنم .......
امشب محو او بودم که .....
شنیدم صدای سگان ولگرد را دویدم پریدم زیر گلویش را گرفتم و دریدمش ......!!!!!
انچنان دوستش داشتم که نمیخواستم ((سهم دلم )). نصیب سگان ولگرد شود.
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۴)

حواست هستبا توخوشحال ترین حالتعاشق شدنم؟!از کانال من در تلگر...

اظهار عشق را به زبان احتیاج نیستچندان که شد نگه به نگه آشنا ...

یه چیزی میگم بِت شاید بخندی بهم،شاید اصلا چشاتو باز ببندی به...

مث یه خودڪشی طنز آمیز مث یه اعتراف بی معنـا.. بندری می خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط