بابا یا چیها یا چیچه گوهی میخوری هان

بابا :یا چی؟ها یا چی؟چه گوهی میخوری هان؟

یوکی :من چه گوهی میخورم؟و چند تا ضربه کمربند زد بهش

منم شلوارم جوری بود که کمربند داشت ، کمربند رو دور دستم پیچیدم

ا.ت :انگار به کمربند علاقه داری نه؟دوست داری با همین کمربند رو بدنت کبودی هایی بندازم؟

یوکی :دخترم این چه طرز حرف زدنه عزیزم خوش او ....
که حرفش با ضربه ای که من زدم بسته شد

یوکی خواست کمربندو بالا بیاره که چند تا ضربه پشت سر هم زدم که یهو افتاد زمین

و این اتفاق باعث شد چتد روز دیگه طلاق بگیرن و بابام از شره مامان سیندرلا راحت بشه

افسردگیم دیگه داشت درست میشد و رو به بهبودی بود گه یه روزی که خونه تنها بودم

در خونه زده شد ،درو باز کردم با کوک موجه شدم ،شوکه شده بودم اومدم درو ببندم که

پاش رو گذاشت لای در و درو هل داد و اومد تو،دویدم سمت اتاقم و درو بستم

شت کلید قفل اونوره ولی من نمیتونم برم بیرون محکم درو فشار میدادم تا نتونه بیا تو ولی ....
دیدگاه ها (۰)

درو فشار میدادم نتونه بیاد تو ولی زورش قطعا از من زیاد تر بو...

کوک :ترو خدا برو کنار،بزار باز کنمرفتم کنار تا ببینم چی میخو...

بچه ها باورم نمیشه100تایی شدیم🥹ایشالا2000تایی بشیم،از تک تک ...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_279منو به خودش فشردو گ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 28فلش بک به دو روز بعد*ویو جیمین*یوجی...

عشق غیرممکنp4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط