نمی توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه ای در جهان باشم

‌نمی توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه ای در جهان باشم ،
ولی می توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب های مختلف را امتحان کردم ؛ خجالتی ، دوست داشتنی ، متفکر ، خوش بین ، شاداب و شکننده ..
این ها نقاب های ساده ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند
باقی اوقات نقاب های پیچیده تری به صورت میزدم ؛ محزون و شاداب ،آسیب پذیر ولی شاد ،
مغرور اما افسرده..
این ها را به این خاطر که توان زیادی ازم می بردند ، در نهایت رها کردم
"از من بشنو نقاب های پیچیده زنده زنده تو را می خورند.."
#استیو_تولتز
دیدگاه ها (۲)

آهنگای کمی میتونن از جایگاه” قفلی دوره ای“ به جایگاه”قفلی اب...

شهریور که می شود آدم دلش می خواهد سفر کند. دل را بزند به دری...

رویای سیاه...😊 😊

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

Revenge or love ? Part 8 اروم پلک زدم و به اطرافم نگاهی ان...

قهوه تلخ پارت ۳۴گاهی وقت ها حوصلم سر می‌رفت ، یا کتاب خوندن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط