آقا چرا خوابای من اینجوری شده همش میبینم ژان داره میکنه چ
آقا چرا خوابای من اینجوری شده همش میبینم ژان داره میکنه چیز میکنه مثلا یهشب من خواب دیدم تو یه کلوپ بودم با ژان ژان خیلی تیپ زده بود منم تیپم خفن بود ژانم جذبم شد بعد هر دومون مست بودیم و در این حال باهم رابطه داشتیم هر دومون مسط بودیم بعد منم لباسم نیم تنه بود و یه کتم روش بود شلوارمم از زانوهان بالاتر بود مشکی کلا تیپم مشکی بود ژانم یه تیپ خفن زده بود دهنم وامونده بود بعد ژان به قسمتی که باز بود خیره شده بود بعد اصلا دیوونه شده بود آقا انقدر جذبم شده بود که دستمو گرفت از اونجا منو برد به یه اتاق خالی بعد انداختم تو اتاق بعدش درو قفل کرد گفتم ژان چیکار میکنی چرا درو میبندی گفتش دختر به چه حقی انقدر کیوت و خوشگل شدی هوم من نگفتم به جز من اون بدنتو به کسی نشون نده گفتم چرا گفتی حالا جلوی تو شیک کردم دیگه غیرتی خان😶دیدم ژان اعصابش به هم ریخته گفتش حالا تنبیه میشی تا دیگه این کارو نکنی ژانم لباسش جوری بود که سینه ها پیدا بود و یه گردنبندم پوشیده بود و موهاشم بالا رفته بود واه باورتون نمیشه من خودمم جذبش شده بودم اونم تیپ مشکی زده بود حالا من گفتم تو به چه حقی انقدر جذاب شدی و بدنتو انداختی بیرون من گفتم بدنت فقط و فقط برا منه گفتم حالا مساوی شدیم نصب دخترا داشتن بهت نگاه میکردن اونم گفت توهم نصب پسرا داشتن نگاهت میکردن منم گفتم ای غیرتی بعد گفت حالا تنبیه میشی گفتم غلط کردم ژان دیگه نمیکنم گفتش دیگه دیره ژان هی میومد جلو و جلو هر دفعه دکمه های پیرنصو باز میکردو میومد جلو و جلو تر منم هی میرفتم عقب تر و میگفتم نه ژان نکن جان من نکن گفتش جونت و قسم خوردی بهش اضافه شد بعد من خوردم به دیوار ژان اومد نزدیک و نزدیک تر کمر بندشم باز کرد منم جلو چشامو گرفتم عایییی ژان نکن تو روخدا 🙈بقیشو ندیدم فقط دیدم ژان داشت میکردم و گردنمو کبود میکرد خلاصه صبح پاشدم دیدم همه بدنم کبوده از دستام گرفته تا شیکممو سینه هامو گردنم خندم گرفت بعد هی بهش فکر میکردم همش خندم میگرفت سر سفره خندم میگرفت حالا بیا مامان بابا رو شیفم کن که قبلش یه جک خوندی براشون تعریف کنی😐😂😂😂😂این اولین خوابه من بود برم تست بدم😂😂😂😂بعد جالب اینجاست خوشحالن بودم تو پست خودم نمیگونجیدم😐😐😂😂😂😂😂
۷.۱k
۱۴ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.