تو همان اشک عاشقانه ای بودی

تو همان اشک عاشقانه ای بودی
که در هوای هوای بی قراری های دلم
از سر شب قطره قطره
عاشقانه چکیدی سر خوردی روی
گونه هایم
روی سینه ام
روی قلبم
روی خانه خانه ی پیراهنم
تو همان اشک عاشقانه ای بودی
که اشک شدی
عطر شدی
و نشستی روی ترانه ی دلتنگی ام
اصلا خودت بگو بهانه جان
من کجای این تنهایی کجای این دلتنگی
کجای این بهانه
نبودنت را عاشقانه بمیرم
که چشمهای بارانی ام آرام بگیرد... #امید_آذر
دیدگاه ها (۴)

خیال بودنت آنقدر شیرین است برای دلم که گاهی اوقاتدست خیالت ر...

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

قسمت بیست سوم / ۲۳ <><><><><>><>>><><>><><><>﷼ بسمه رب الحسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط