پارت ۲

مومو‌ با خنده
_نمی‌دونین صبح چه مکافاتی کشیدم برا دزدیدندنش‌
روی نارنجک مقدار زیادی خون جعلی ریخته بود
تودوروکی با حالت همیشگیش
_فکر نکنم این کار بر اساس اصول اخلاقی باشه
میدوریا سکته می‌کنه
کیریشیما
_توهم بابا جیزی نمی‌شه
.
.
.
جسد جعلی وسط حیاط آماده بود و نارنجک خونی هم کنارش افتاده بود
جسد جعلی با یه تیکه پارچه خونی مثلا و یه آدمک تمرینی ساخته شده بود
مینتا با استرس داد زد
بچه ها میدوریا داره میاد
همه آماده شدن و حالت گریه به خودشون گرفتن
کیریشیما و کامیناری با حالتی گرفته که هزار بار تمرینش کرده بودن خودشون رو رو جسد انداختن و زار زدن
میدوریا
با لباس هایی معمولی و یه کتاب تو دستش اونسر‌ حیاط ظاهر شد
آروم جلو اومد و با دیدن سر و روی بچه ها و جسد وسط حیاط خشکش زد
آروم نالید
_بچه ها چی شده
اوراراکا که می‌خواست خودش زود تر واکنش دکو رو ببینه طرفش دوید و دستش رو گرفت و با مثلا گریه
(من دلم می‌خواد برم خفش‌ کنم😄🗡)
_میدوریا ما
دیدگاه ها (۵)

پارت ۳

پارت ۴

باکودکو پارت ۱ جدیدد

دوست دارین سناریو دیگه چی بنویسمباکودکو یا یه شیپ دیگهبهم بگ...

بزارین این مدلی بهتون بگم ملت صهیونیست ها شده حتی "" نظامی "...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۰

پارت : ۳۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط