پارت دو
پارت دو
لیوان رو دادم بهش به نگا به لیوان کرد
ج: این کثیفه
ات: ظرف ها رو تازه شس....
ج:رد دستت روشه
ات:دستام.....
جیمین لیوان را پرت کرد سمتم
دستمو گرفتم جلو صورتم خود به پشت دستم
اروم گفتم آییی
جیمین بلند شد بدون توجه به من رفت یه لیوان دیگه برداشت و یکم آب خورد
جیمین :احمق
اشک توی چشام جمع شده بود
جیمین با صدای بلند گفت وقتی رو حرفم حرف میزنی همین میشه فهمیدی
ات:....
داد زد فهمیدی گفتم ب...بله فهمیدم
گوشی جیمین زنگ خورد رفت جواب داد
ج:بله.....مگه نگفتم قرارداد رو واسه فردا میخوام...جورش کن
قطع کرد
برگشت سر میز
سرم پایین بود گفت: توش فلفل ریختی یا نه؟
همیشه همین سوال رو میپرسه و منم میگم :نه
ج:خوبه
(۳۰دقیقه بعد)
جیمین بلند شد منم بعدش میز رو جمع کردم
تق تق
رفتم سمت در در رو باز کردم
دیدم اونه.....
ادامه داره
لیوان رو دادم بهش به نگا به لیوان کرد
ج: این کثیفه
ات: ظرف ها رو تازه شس....
ج:رد دستت روشه
ات:دستام.....
جیمین لیوان را پرت کرد سمتم
دستمو گرفتم جلو صورتم خود به پشت دستم
اروم گفتم آییی
جیمین بلند شد بدون توجه به من رفت یه لیوان دیگه برداشت و یکم آب خورد
جیمین :احمق
اشک توی چشام جمع شده بود
جیمین با صدای بلند گفت وقتی رو حرفم حرف میزنی همین میشه فهمیدی
ات:....
داد زد فهمیدی گفتم ب...بله فهمیدم
گوشی جیمین زنگ خورد رفت جواب داد
ج:بله.....مگه نگفتم قرارداد رو واسه فردا میخوام...جورش کن
قطع کرد
برگشت سر میز
سرم پایین بود گفت: توش فلفل ریختی یا نه؟
همیشه همین سوال رو میپرسه و منم میگم :نه
ج:خوبه
(۳۰دقیقه بعد)
جیمین بلند شد منم بعدش میز رو جمع کردم
تق تق
رفتم سمت در در رو باز کردم
دیدم اونه.....
ادامه داره
۶۸۵
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.