در من

در من
واژه هایی ست
شهر آشوب!
که هر صبح،
آفتاب را ورق می زند ؛
روز را عاشقانه می تابد ؛
غروب را دلتنگ می نویسد
وَ
شب از تکدر ماه می گرید ؛


#بهاره_حسین_زاده
دیدگاه ها (۱)

همه‌ی دل خوشی‌ام،آخر شب‌ها این استدو سه خط با تو سخن گفتن و،...

دوباره وقت خواب رسیده ...یک دنیا حرف آماده دارم برایتیک عالم...

شبیه یاس تب دیده ، که از خاشاک لرزیدهگلی پرپر دراین باغم ، ک...

یادت ،هر روز ،هر شب ،دلِ بیقرار و شیدای مرا ،در کوچه باغ های...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط