ما دو تا از این زندگی می خواهیم گوشه ی اتاقی سفره ...

ما دو تا از این زندگی می خواهیم ؟ گوشه ی اتاقی سفره ی عقدمان را پهن می کنیم،
دختران فامیل تور سفید را به دست می گیرند و یکی از همین آخوندها خطبه ی عقد را می خواند بی آنکه بدانیم برای خودش چه می گوید !

آیا وکیلی دیوانه جان با مهریه ی ماندن ؟!
بار اول در جواب عاقد می گویند : ''عروس رفته گل بچینه '' و من یاد رز های سرخ باغچه ی حیاط می افتم، خودمانیم چقدر زیبا می شوی با لباس سفید بین گل ها !
بار دوم رفته ای گلاب بیاوری، اما تو به اشتباه و از روی دیوانگی شراب می آوری، مست می شویم و می رقصیم ! مگر دیوانه نیستیم ؟
بار سوم لب هایت را آرام تکان بده و بگو ''بله ''.. از آنهایی که برای منی، بی هیچ رفتنی! از آن بله های تا ابد برای ماندن ! از آن هایی که تنهای تنها یک بار در زندگیمان اتفاق خواهد افتاد !
دیوانه ی من دیوانه وار برای همیشه،
به پای ''بله'' ات خواهم نشست ....

#چهار‌شنبه_۲۶_اردی‌بهشت_۱۳۹۷
#۰۳_۰۳`
دیدگاه ها (۷)

صبح است!زنگ صدایت مُدامقلب گوشی را می لرزاندچه هشدار عاشقانه...

وقتی #تو را دارم همه‌ی ماه‌هامثل اردیبهشت عاشقانه‌اندپر از ش...

هر جا ‌گُلی چیدمدر آغوشش عطرِ تو را‌ جُستمهر قطره‌ی باران که...

می‌نویسم « #تو »سنجاق می‌کنم به روی قلبمو تپیدن آغاز می‌شود....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط