دیر زمانیست که حیران توام

دیر زمانیست که حیران توام

و در رگهای زندگی ِ من خون عشق تو جریان دارد

می خواهم تا با تمام وجود

چار دیواری درون سینه ام را وقف خاطرات تو کنم

چه آتشی بپا کرده ای در وجود من !

من ، دیوانه ی رقص شعله های عشق توام

و در اوج ِ رویا پردازی های عاشقانه ام

غرق شده ام در عمیق ترین نقطه ی اقیانوس ِ چشمهای تو

داشتنت بزرگ ترین آرزوی من از نفس کشیدن است

.💙 ❤
دیدگاه ها (۱)

کجا به دنبال خدا می گردی؟خدا در قلب انسانهای بی کینه است ،قل...

آنقدر ذهنم را درگیر خودت کرده ای …که دیگر حتی نمیتوانم مضمون...

در سایه ی یک نگـــاهگاهی می توان دمی آسوددر جاری یک صـــداگا...

آرزوهــایت را یکجــا یادداشت کنو یـکــی یـکــی از خـُـدا بخـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط