امروز وارد اینستاگرام شدم بعد از حدود دو هفته

امروز وارد اینستاگرام شدم بعد از حدود دو هفته.
فکر میکردم خیلی حس خوبی باشه.
اما اونقدر وحشت کردم که بدون بازکردن پیام یا کامنتی برنامه رو بستم.
آدمهایی که منو میشناختند...
چقدر زیاد بودند...
چقدر شلوغ بود...
من اونجا چیکار میکردم این مدت؟
فکر کنم پیج جدیدی بسازم...اما مطمئن نیستم بخوام برگردم اونجا
در حال حاضر بجز وبلاگم و اینجا، هیچ جای امنی سراغ ندارم. اینجا فقط دوسه نفر از دوستام هستند که در عین نزدیکی به من، باهاشون خیلی راحتم...
و وبلاگم که تقریبا هیچکس ازش خبر نداره...
دلم میخواد یه مدت از همه بجز همین دوسه نفر فاصله بگیرم
دیدگاه ها (۹)

حاج احمد میخونه: و لا یمکن الفرار من حکومتک...و از ذهنم عبور...

هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ایدر شهر خویش هستم و در کربلاست ...

زندگی گاهی خیلی سخت میشه. خدا بهش میگه معیشه ضنک. تصویری که ...

نمیدانم چرا در این دنیا هیچکس از دغدغه ها و دلنگرانی های یک ...

MY SPY / p. 4

چند پارتی جونگوون p2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط