فیکبیتیاس

#فیک_بی_تی_اس
#کوک
اسم: #بازی_مرگ
پارت: #دوازدهم



سوآه:اها



ماریا:سلامتی کوک برام مهم بود چرا؟
چون باهاش میتونستم خاندان جئون رو نابود کنم برای همین خودم رو عاشقش جلوه میدم
اما با کاری که کرده بودم
همه تو این خاندان مخصوصا کوک از من متنفر بودن


رفتم سمت اتاق کوک و درو باز کردم
خیلی شاد گفتم:کوک این دختره همونه
کوک:اوم چه عجب یه بار یه خبر خوبی رو دادی
آخه هیچ وقت به جز شر هیچی نداری ماریا
ماریا:دست از تیکه انداختن بر دار اون اتفاق برای چندین سال قبل بوده
من عاشقتم کوک چرا نمیفهمی؟
کوک:قبلا ثابت کردی دوست داشتنت رو
ماربا:ولی کوک......
کوک:بریم ماریا
ماریا:باشه



کوک:تو فکر بودم
تو فکر چی؟ تو فکر کی؟
اون دختر که خیلی یهویی پیدا شد
چقدر زیبا بود
با همه فرق داشت
بهم میگفت موجود عجیب و..................
هوم
دختره سرتق
دختره بامزه و باحالی بود
همینجوری بهش فکر میکردم و قهوه میخوردم که ماریا آمد و
*بالا*
در اتاق رو باز کردم گیسو با اون دختره داشت حرف می‌زد
وقتی متوجه حضور من و ماریا شدن
گیسو گفت:ماریا بهتره بریم تا کوک و سوآه باهم باشن
سوآه:گیسو منظورت چیه؟
گیسو:یعنی اینکه حرفاتون رو بزنید؛تا بعد.......
سوآه:ولی گیسو
گیسو:بس کن سوآه
چه بخوای چه نخوای باید....
سواه:باسه گیسو
گیسو:بمونی سوآه جونم



کوک:
وقتی گیسو با ماریا رفتن دختره که
اسمش سواه بود گفت:میگم....
کوک:هوم؟
سوآه:......






خماری🥺🤣🤣
دیدگاه ها (۰)

فیک رو ادامه بدم؟

امشب چند پارت از فیک (بازی‌مرگ) رو میزارم امیدوارم حمایت کنی...

#فیک_بی_تی_اس#کوکاسم: #بازی_مرگپارت #یازدهمگیسو:خب عزیزم اسم...

#فیک_بی_تی_اس#کوک#اسم: #بازی_مرگپارت: #دهمجئون:بعد از اون آت...

تفنگ پارت ۶

"شراب سرخ" Part: ⁷ویو کایبا کمک افراد عمارت و یکم خون و خون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط