چند پارتی
چند پارتی
موضوع در اسلاید. بعد !
My Heart
پارت سوم(آخر)
______
ویو ا.ت
همه رفتند و ا.ت از عمارت رفت بیرون جیهوپ با دیدن ا.ت رفت بیرون
نامجون :هوپ کجا میری ؟!
_چ،چی؟؟ من ؟؟...آها میخوام برم بیرون میام
جیهوپ رفت سمت در خروجی
جین:هی هی ...پسر ...خدایا
یونگی:یعنی واقعا میخواهید بگید نمیدونید ؟!
جیمین:چی رو؟!
یونگی:اینکه جیهوپ ، ا.ت رو ...ولش کنید
ته:هی هیونگ بگو دیگه
کوک:...چیز خاصی نیست جیهوپ هیونگ ا.ت رو دوست داره و عاشقشه
همه به جز یونکوک: هااا
یونگی:زهر مار ....خب چیه دوسش داره دیگه
جین:Woooooww
همه:. :/
ویو ا.ت
داشتم راه میرفتم که جیهوپ جلوم در اومد
پرش زمانی
_خب؟!
ا.ت:من ...من
_هی ا.ت...بهم اعتماد کن خب؟!...من راز تو رو (اشاره به قلبش و مغزش) نگه میدارم و به هیچ کس نمیگم ا.ت...تو میتونی هر چی دوست داری در مورد زندگیت بهم بگی ...من و تو با هم تا ابد هستیم
ات:خ،خب ...یادته بهتون گفته بودم که من ...من ...
_ا.ت؟؟ بهم اعتماد کن
ات:بهت گفته بودم که من چند سال پیش عمل کرده بودم ...عمل پیوند قلب
_اره گفته بودی
ات:خ،خب...اون موقع من به قلب نیاز داشتم ...و ...و برادرم قلبش رو بهم اهدا کرد و فوت کرد
_اوه ...بابت همین ناراحتی و آنقدر سردی؟!
ات: نه خب ...قلب برادرم به بدنم نخورد و ...منم تا لب مرگ رفتم ...یک ماه بعدش وقتی به هوش اومدم ....خیلی،خیلی دنبال مادرم گشتم ...اما فهمیدم که مادرم قلبش رو بهم اهدا کرده
_ا.ت!عزیزم ... من ...
ات:درسته ...نمیدونی چی بگی ...الان حتما تو هم از من متنفری که دو نفر به خاطر من جانشان رو از دست دادند
_نه ا.ت نه ....متنفر نیستم اون ها دوست داشتند و اینکار رو کردند مطمئن باش اگر صدبار دیگه هم این اتفاق بیافتد اون ها اینکار رو میکردند ...
ات:سال پیش فهمیدم بیماری قلبی پیدا کردم ....بهم دارو دادن ولی ...چه فایده داره ؟!...
_دارو ها رو نمیخوری ؟!
ات:....
_اره؟؟
ات:آره ...میخورم ولی ...یک ماهه قطع کردم
_ا.ت...میتونم یه چیز بهت بگم
ات:هوم؟!
نمیدونست این کارش رو درسته یا نه ...شاید ولش میکرد و اصلا دیگه بهش محل نمیداد ولی ...همیشه کاری رو که میخواهید رو انجام بدید ...ریسک پذیر باشید !
_من دوست دارم ...من،من عاشقت شدم ...این کار اشتباهست؟!
ات: دوست داشتن چیز اشتباهی نیست جیهوپ ...همه عاشق میشن
_تو چی ؟؟...تو عاشق شدی؟!
ات:من که بالاخره چون دارو ها رو نمیخورم میمیرم پس ...مهم نیست
_ا.ت...عاشق شدی؟؟
ات:آره ...
_چ،چی؟؟...اون کی هست؟!
ات:تو ...تو رو دوست دارم جیهوپ ...دوست دارم ...
جیهوپ خنده ای پر انرژی کرد ...و ا.ت رو محکم بغل کرد و بو........س....ید
_مهم نیست ا.ت...من همیشه و هم جا ازت محافظت میکنم ...نمیزارم حتی یه اشک از چشمت بریزه
ات تک خنده ای کرد باهم سمت عمارت مشترک حرکت کردند
ادامه کامنت !!
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOPE
موضوع در اسلاید. بعد !
My Heart
پارت سوم(آخر)
______
ویو ا.ت
همه رفتند و ا.ت از عمارت رفت بیرون جیهوپ با دیدن ا.ت رفت بیرون
نامجون :هوپ کجا میری ؟!
_چ،چی؟؟ من ؟؟...آها میخوام برم بیرون میام
جیهوپ رفت سمت در خروجی
جین:هی هی ...پسر ...خدایا
یونگی:یعنی واقعا میخواهید بگید نمیدونید ؟!
جیمین:چی رو؟!
یونگی:اینکه جیهوپ ، ا.ت رو ...ولش کنید
ته:هی هیونگ بگو دیگه
کوک:...چیز خاصی نیست جیهوپ هیونگ ا.ت رو دوست داره و عاشقشه
همه به جز یونکوک: هااا
یونگی:زهر مار ....خب چیه دوسش داره دیگه
جین:Woooooww
همه:. :/
ویو ا.ت
داشتم راه میرفتم که جیهوپ جلوم در اومد
پرش زمانی
_خب؟!
ا.ت:من ...من
_هی ا.ت...بهم اعتماد کن خب؟!...من راز تو رو (اشاره به قلبش و مغزش) نگه میدارم و به هیچ کس نمیگم ا.ت...تو میتونی هر چی دوست داری در مورد زندگیت بهم بگی ...من و تو با هم تا ابد هستیم
ات:خ،خب ...یادته بهتون گفته بودم که من ...من ...
_ا.ت؟؟ بهم اعتماد کن
ات:بهت گفته بودم که من چند سال پیش عمل کرده بودم ...عمل پیوند قلب
_اره گفته بودی
ات:خ،خب...اون موقع من به قلب نیاز داشتم ...و ...و برادرم قلبش رو بهم اهدا کرد و فوت کرد
_اوه ...بابت همین ناراحتی و آنقدر سردی؟!
ات: نه خب ...قلب برادرم به بدنم نخورد و ...منم تا لب مرگ رفتم ...یک ماه بعدش وقتی به هوش اومدم ....خیلی،خیلی دنبال مادرم گشتم ...اما فهمیدم که مادرم قلبش رو بهم اهدا کرده
_ا.ت!عزیزم ... من ...
ات:درسته ...نمیدونی چی بگی ...الان حتما تو هم از من متنفری که دو نفر به خاطر من جانشان رو از دست دادند
_نه ا.ت نه ....متنفر نیستم اون ها دوست داشتند و اینکار رو کردند مطمئن باش اگر صدبار دیگه هم این اتفاق بیافتد اون ها اینکار رو میکردند ...
ات:سال پیش فهمیدم بیماری قلبی پیدا کردم ....بهم دارو دادن ولی ...چه فایده داره ؟!...
_دارو ها رو نمیخوری ؟!
ات:....
_اره؟؟
ات:آره ...میخورم ولی ...یک ماهه قطع کردم
_ا.ت...میتونم یه چیز بهت بگم
ات:هوم؟!
نمیدونست این کارش رو درسته یا نه ...شاید ولش میکرد و اصلا دیگه بهش محل نمیداد ولی ...همیشه کاری رو که میخواهید رو انجام بدید ...ریسک پذیر باشید !
_من دوست دارم ...من،من عاشقت شدم ...این کار اشتباهست؟!
ات: دوست داشتن چیز اشتباهی نیست جیهوپ ...همه عاشق میشن
_تو چی ؟؟...تو عاشق شدی؟!
ات:من که بالاخره چون دارو ها رو نمیخورم میمیرم پس ...مهم نیست
_ا.ت...عاشق شدی؟؟
ات:آره ...
_چ،چی؟؟...اون کی هست؟!
ات:تو ...تو رو دوست دارم جیهوپ ...دوست دارم ...
جیهوپ خنده ای پر انرژی کرد ...و ا.ت رو محکم بغل کرد و بو........س....ید
_مهم نیست ا.ت...من همیشه و هم جا ازت محافظت میکنم ...نمیزارم حتی یه اشک از چشمت بریزه
ات تک خنده ای کرد باهم سمت عمارت مشترک حرکت کردند
ادامه کامنت !!
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOPE
۱۳.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.