پارت۸:«مافیای سفید»
پارت۸:«مافیای سفید»
کوک ویو:
_از بازوش محکم گرفتم و بردم خونه ورفتم بار اما وقتی رسیدم خونه آتیش گرفته بود به یاد بچگیم افتادم بابام و مامانم دعواش شده بود مامانم میرفت که بابا قفلش کرد خونه و بعد منو برد بیرون ولی وقتی اومدیم خونه آتیش گرفته بود و بابام رفت تا مامانم رو نجات بده خونه منفجر شد و منم تا این زمان پیش عموم زندگی کردم و عموم فهمیده بود که کار یکی بوده
زمان حال:
_زود دویدم خونه تا ا/ت رو نجات بدم
+(هی در میزدم تا یکی بیاد کمک از پنجره هم نمی تونستم بیام پایین چون طبقه ی ۴ بود و اگه میافتادم کتلت میشدم ) کمک کمکم کنید کسی خونه نیست و چشمام سیاهی رفت
_ا/ت نگران نباش رسیدم (وقتی رسیدم بیهوش تو اتاق افتاده بود زود براید بغل کردم و بردم بیمارستان وقتی رسیدیم بیمارستان پرستار ها اومدن و ا/ت بردن بعد چند دقیقه دکتر اومد) دکتر ا/ت چیزیش نشده
دکتر:_______________
شرطا ۶ لایک ۱۱ کامنت و یادتون نره چون شاید ا/ت مرد😭
کوک ویو:
_از بازوش محکم گرفتم و بردم خونه ورفتم بار اما وقتی رسیدم خونه آتیش گرفته بود به یاد بچگیم افتادم بابام و مامانم دعواش شده بود مامانم میرفت که بابا قفلش کرد خونه و بعد منو برد بیرون ولی وقتی اومدیم خونه آتیش گرفته بود و بابام رفت تا مامانم رو نجات بده خونه منفجر شد و منم تا این زمان پیش عموم زندگی کردم و عموم فهمیده بود که کار یکی بوده
زمان حال:
_زود دویدم خونه تا ا/ت رو نجات بدم
+(هی در میزدم تا یکی بیاد کمک از پنجره هم نمی تونستم بیام پایین چون طبقه ی ۴ بود و اگه میافتادم کتلت میشدم ) کمک کمکم کنید کسی خونه نیست و چشمام سیاهی رفت
_ا/ت نگران نباش رسیدم (وقتی رسیدم بیهوش تو اتاق افتاده بود زود براید بغل کردم و بردم بیمارستان وقتی رسیدیم بیمارستان پرستار ها اومدن و ا/ت بردن بعد چند دقیقه دکتر اومد) دکتر ا/ت چیزیش نشده
دکتر:_______________
شرطا ۶ لایک ۱۱ کامنت و یادتون نره چون شاید ا/ت مرد😭
۴.۵k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.