تکپارتی جیمین
#تکپارتی_جیمین
ا/ت: جیمینااااااااااااااا
جیمین: بله بله چیشدههههههه
ا/ت: امروز صبح دلم درد میکرد رفتم چند تا ازمایش دادم فهمیدم... حاملمممممممم
جیمین: چیییییییییی
ا/ت: ارههههههه
جیمین: دروغ نگووووو داری سر به سرم میزاریییییییییییی
ا/ت: بخدا دارم راست میگمممممم
جیمین: چندتااااااااا
ا/ت: دوتاااا
جیمین: خانم و اقایون ارامش خودتونو حفظ کنید جیمین بمردهههههه
ا/ت: عررررر
جیمین: وووییییییی خیلی خوشحالم دارم بابا میشممممم(ا/ت و رو هوا میچرخونه)
ا/ت: ووویییییی منمممممممم
جیمین: پس کارام بلخره نتیجه داددددد
ا/ت: ارههههه، خیل خوب بسه
جیمین: خب خب باید خوب استراحت کنی تکون نخور الان برات یه عالمه خوراکی میارم
ا/ت: کی بریم وسایل سیسمونی و بخریم؟
جیمین: امممم فعلا زوده
ا/ت: اوم باشه
جیمین: بیا اینم از خوراکی هات خوب بخورشون
ا/ت: اینهمههههه چه خبرهههه
جیمین: بخور ویتامین بدنت کم شده
ا/ت: معدم باد میکنههههه
جیمین: خب نصفشو بخور
ا/ت: باش
جیمین:(میاد لباس ا/ت و میده بالا )
ا/ت: دقیقا چیکار میکنی
جیمین: میخوام ببینم شکمت چقدر بزرگ شده
ا/ت: جیمین شی اینا هنوز دو روزشون هم نشده چجوری میخوای بفهمی
جیمین: او راس میگه
ا/ت: از دست تو
*۹ ماه بعد*
ا/ت: جیمینا من میرم بیمارستان
جیمین: چرا؟
ا/ت: ۹ ماه شده باید بچه ها به دنیا بیان
جیمین: باش منم میام
ا/ت: میسی
ویو ادمین
ا/ت رفت بیمارستان و بچه ها سال و سلامت به دنیا اومدن بچه هاشون یکیش دختره یکیش پسر و اینا تا اخر عمرشون باهم در کنار بچه هاشون یه زندگی عالی داشتن
ا/ت: جیمینااااااااااااااا
جیمین: بله بله چیشدههههههه
ا/ت: امروز صبح دلم درد میکرد رفتم چند تا ازمایش دادم فهمیدم... حاملمممممممم
جیمین: چیییییییییی
ا/ت: ارههههههه
جیمین: دروغ نگووووو داری سر به سرم میزاریییییییییییی
ا/ت: بخدا دارم راست میگمممممم
جیمین: چندتااااااااا
ا/ت: دوتاااا
جیمین: خانم و اقایون ارامش خودتونو حفظ کنید جیمین بمردهههههه
ا/ت: عررررر
جیمین: وووییییییی خیلی خوشحالم دارم بابا میشممممم(ا/ت و رو هوا میچرخونه)
ا/ت: ووویییییی منمممممممم
جیمین: پس کارام بلخره نتیجه داددددد
ا/ت: ارههههه، خیل خوب بسه
جیمین: خب خب باید خوب استراحت کنی تکون نخور الان برات یه عالمه خوراکی میارم
ا/ت: کی بریم وسایل سیسمونی و بخریم؟
جیمین: امممم فعلا زوده
ا/ت: اوم باشه
جیمین: بیا اینم از خوراکی هات خوب بخورشون
ا/ت: اینهمههههه چه خبرهههه
جیمین: بخور ویتامین بدنت کم شده
ا/ت: معدم باد میکنههههه
جیمین: خب نصفشو بخور
ا/ت: باش
جیمین:(میاد لباس ا/ت و میده بالا )
ا/ت: دقیقا چیکار میکنی
جیمین: میخوام ببینم شکمت چقدر بزرگ شده
ا/ت: جیمین شی اینا هنوز دو روزشون هم نشده چجوری میخوای بفهمی
جیمین: او راس میگه
ا/ت: از دست تو
*۹ ماه بعد*
ا/ت: جیمینا من میرم بیمارستان
جیمین: چرا؟
ا/ت: ۹ ماه شده باید بچه ها به دنیا بیان
جیمین: باش منم میام
ا/ت: میسی
ویو ادمین
ا/ت رفت بیمارستان و بچه ها سال و سلامت به دنیا اومدن بچه هاشون یکیش دختره یکیش پسر و اینا تا اخر عمرشون باهم در کنار بچه هاشون یه زندگی عالی داشتن
۲۴.۵k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.