گاهی یک نگاه آنقدر مهربان است که چشم هرگز رهایش نمی کن

گاهی یک نگاه آنقدر مهربان است که... چشم هرگز رهایش نمی کند
گاهی یک عشق آنقدر ماندگار است که... زمان حریفش نمی شود
گاهی یک نفر آنقدر عزیز است که... قلب رهایش نمی کند
چشم ها...
چشم ها خواندنی ترینند، این چراغهای بی دروغ
به کلمات دل نمی بندم،حرفی اگر بود
با چشم هایت بگو...
من هر شب در رویاهایم با تو کنار ساحل قدم میزنم طلوع خورشید را می بینم و غروبش را با تو به تماشا می نشینم
آرام دور میشوم و تو قول میدهی فرداهای دیگر هم بیایی!
خوابهای بدون رویا را دوست ندارم.
دیدگاه ها (۱)

از من رمیده‌ای و منِ ساده دل هنوزبی مهری و جفای تو باور نمی‌...

شبها که دلتنگت میشوماز این شانه به آن شانه فقط غَلت میزنم......

می روم خسته و افسرده و زار              سوی منزلگه ویرانه ی ...

خدا نیاورد اینگونه امتحان بشویشوی دچار کسی که شده دچار کسی.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط