پارت

پارت:۹

نام فیک: ازدواج اجباری

رفتم حموم و آمدم بیرون و حوله رو بستم دورم که دیدم ش/تم نیست که در باز شد

ته: دنبال این میگردی؟

کوک: بده بهممم

ته: نه نمیدم

آمدم داخل حموم و درو بستم و لباسمو در آوردم و تکیه اش دادم به دیوار

ته: بدنه خوبی داری..

کوک: چندشش برو کنار ایش

خواستم برم که دستامو گرفت و گردنمو بوسید و رفت روی شکمم که لبمو گاز گرفتم و چشمامو بستم که حولمو درآورد که چشمامو باز کردم و محکم پامو زدم روی دیگش‌ و حولمو برداشتم و رفتم سمته در

کوک: خیلی بیشعوری تهیونگ

بعد رفتم بیرون و درو بستم

ته: اححح ایشش هوفف دردم گرفت (داد)

کوک:حقتههه(داد)

بعد لباسامو پوشیدم و رفتم پایین و حالم بد شد و آب ریختم توی لیوانم و آب خوردم که دیدم دیگم بزرگ شده

کوک:هوفففف چه گوهی خوردم آمدم خونش هوففف

بعد رفتم روی مبل که دیدم پیامک آمد توی گوشیش و رفتم دیدم

پیامک:

جیهوپ: تهیونگ ساعت چند میایی بریم پارتی؟ دیدی جواب بده لطفاً ما ساعت ۸ میریم یه ساعت وقت داری بگیی🔪نگی با همین چاقو می‌کشمت من برم بیام باید جواب بدی خدافظ

گوشی رو خاموش کردم که تهیونگ آمد

ته: سلام

کوک: زهر مار

رفتم کنارش نشستم که دیدم گوشیمو دست زده ولی چیز‌ی نگفتم و رفتم سمتش

ته: می‌خوام امشب پیشت بخوابم میزاری؟

کوک: نه خیرم برو تویه اتاقه دیگه چه گیری دادی به من درضمن مگه نمی‌خوایی بری بیرون؟

ته: بیرون؟ نه

کوک: باشه ولی به من ربطی نداره

خواستم پاشم که گردنمو گرفت و لبمو خواس ببوسه که محکم زدم به سینش

ته: احح چته

کوک: برو بمیررر

خواستم پاشم که دستمو گرفت و از پشت خوابوند و دستشو زد به باسنم و چنگ زد

کوک: ایییی چیکار میکنی ولم کن(داد)

ته: بگو که دوستم داری کوک

کوک: چه گیری دادی به دوست داشتن

که چنگ زد

کوک: ایییی دوست ندارم ولم کن

ته: پس چرا آمدی توی خونم؟

کوک: ک/ر مغز بابام گفت بیام خونت و منم نخواستم بزنم توی حرفش ولم کن ایشش


ته: واقعا؟(حرص)

بیشتر چنگ زدم

کوک: اییی ولم کن عوضی

عصبی شدم و پرتش کردم روی مبل و دستشو گاز گرفتم

ته: دستم دستم ولم‌ کننن

بیشتر گاز گرفتم که در باز شد

جیمین: تهیونگ؟ اینجا چه خبره؟

ته: پسرااا

نامجون: اون کیه؟

ته: توضیح میدم ولم کن کوککککککک

دستشو ول کردم و رفتم عقب

کوک: تاتو باشی روی مخم نری خرچه

جیهوپ: خرچه؟ چیه؟

کوک: یعنی خره کوچک

ته: تو خره منی

عصبی شدم و بالشو محکم زدم توی سرش و رفتم توی اتاقم

ته: احح عوضی ایش ولش بیاید بشینید

جیهوپ : باشه

رفتیم نشستیم
دیدگاه ها (۲)

پارت:۸نام فیک: ازدواج اجباری نشستم روی تخت که بدنم یخ زد که ...

پارت:۷نام فیک: ازدواج اجباری داشتم بهش نگاه میکردم که یهو دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط