همکار جدید
همکار جدید
p⁹
(ویو تهیونگ)
سعی کردمبا حرفای خواهر ا.ت نخندم..
_چیگف؟
+هیچی..تا شب اینجایی
_ولی آخه.....
+خواهرت خواست اینو..همف
_عااااا زر زده ولش کن
+نچ
خندیدم و موهاشو بهم ریختم
+بریم بیرون؟
با ذوق جوابمو داد
_اوهوممممم
(ا.ت ویو)
تهیونگ رفت یه لباس پوشید و اومد
+من حاظرم
بلند شدم و نگاهی بهش انداختم..بریم؟ دستمو گرف و گونمو بوسید
+بریم کیوت....عاااا کجا بریم خب؟
_نمیدونم...هیم
+بریم رستوران؟
_حیحی بریم
(پرش زمانی به وقتی رسیدن رستوران)
روی میز نشستم و منو رو دیدم یه استیک سفارش دادم تهیونگ هم همونو سفارش داد غذا هارو گرفت و شروع به خوردن کردم
(ویو تهیونگ)
دیدم گوشهی لبش رو لک غذا گرفته آروم خندیدم و با شستم گوشه لبشو پاک کردم انگشتمو مکیدم
+عوم..اینجوری خوشمزه تره نه؟
دیدم گونه هاش سرخ شد..دستشو جلوی گونههاش گرفت و کیوت نگاهم کرد
+چرا گونههایی که به خاطر من سرخ شدن رو مخفی میکنی؟
لبخندی زدم و لبشو بوسیدم دستشو رو لبش گذاشت و سکسکه کرد
+کیوت؟
_عا..من غذام تموم شد..حیح
+منم کیوت
پاشدم دستشو گرفتم و رفتم سمت ماشین سوار شدیم
+بریم خونهی من؟
_عا..نه دیه مزاحم نمیشم..
+مزاحم؟ فک نکنما
_دلم برا مینی هم تنگیده..
+باشه کیوت
رسوندمش جلو در خونشون پیاده شد میخواست درو ببنده که گفت
_راستی فردا دوست پسر مینی قراره بیاد توعم میای؟
+اره حتما
لبخندی زد و رفت
p⁹
(ویو تهیونگ)
سعی کردمبا حرفای خواهر ا.ت نخندم..
_چیگف؟
+هیچی..تا شب اینجایی
_ولی آخه.....
+خواهرت خواست اینو..همف
_عااااا زر زده ولش کن
+نچ
خندیدم و موهاشو بهم ریختم
+بریم بیرون؟
با ذوق جوابمو داد
_اوهوممممم
(ا.ت ویو)
تهیونگ رفت یه لباس پوشید و اومد
+من حاظرم
بلند شدم و نگاهی بهش انداختم..بریم؟ دستمو گرف و گونمو بوسید
+بریم کیوت....عاااا کجا بریم خب؟
_نمیدونم...هیم
+بریم رستوران؟
_حیحی بریم
(پرش زمانی به وقتی رسیدن رستوران)
روی میز نشستم و منو رو دیدم یه استیک سفارش دادم تهیونگ هم همونو سفارش داد غذا هارو گرفت و شروع به خوردن کردم
(ویو تهیونگ)
دیدم گوشهی لبش رو لک غذا گرفته آروم خندیدم و با شستم گوشه لبشو پاک کردم انگشتمو مکیدم
+عوم..اینجوری خوشمزه تره نه؟
دیدم گونه هاش سرخ شد..دستشو جلوی گونههاش گرفت و کیوت نگاهم کرد
+چرا گونههایی که به خاطر من سرخ شدن رو مخفی میکنی؟
لبخندی زدم و لبشو بوسیدم دستشو رو لبش گذاشت و سکسکه کرد
+کیوت؟
_عا..من غذام تموم شد..حیح
+منم کیوت
پاشدم دستشو گرفتم و رفتم سمت ماشین سوار شدیم
+بریم خونهی من؟
_عا..نه دیه مزاحم نمیشم..
+مزاحم؟ فک نکنما
_دلم برا مینی هم تنگیده..
+باشه کیوت
رسوندمش جلو در خونشون پیاده شد میخواست درو ببنده که گفت
_راستی فردا دوست پسر مینی قراره بیاد توعم میای؟
+اره حتما
لبخندی زد و رفت
۲.۸k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.