رزسرخ ارباب جئون
رزسرخ ارباب جئون
q11
_آ... خوبی
ته:*محکم تر گردن کوک رو میگیره* نه خیلی ترسیده بودم*بغض*
_از کی دزدیدنت؟
ته: از وقتی لباسو خریدیم ومیخواستیم بریم یهو بیهوش شدم پاشدم دیدم
اینجام
_ ته متاسفم که حواسم بهت نبود
ته: اشکالی نداره
*فلش بک به عمارت*
_*ته رو میبره به اتاقش ومیزارتش روتخت*
_متاسفم ته ولی مجبورم حبست کنم نمیخوام از دستت بدم
ته: نه کوک توروخدا قول میدم فرار نکنم
_موضوع این نیست*ناراحت*
_در هارو ببندید وجلویه هر در ۵ تا بادیگارد بزارین
پنجره هارو قفل کنید
جلوشون ۲ تا بادیگارد بزارین
همراهه تهیونگ همیشه باید ۱۲ تا بادیگارد باشه
*روبه بادیگاردا وکار کنان*
ته: کوک من.. من نمیخوام
_متاسفم
ته: ولی من میخوام برم بیرون*بغض*
_نمیتونم بزارمممم
ته: ازت متنفرمممم*عربده، گریه*
_*یه سیلی میخوابونه تو گوش ته
_خفه شو
ته: تو واقعا..*با قرار گرفتن لبایه کوک رو لباش ساکت میشه
پایان پارت۱۱
q11
_آ... خوبی
ته:*محکم تر گردن کوک رو میگیره* نه خیلی ترسیده بودم*بغض*
_از کی دزدیدنت؟
ته: از وقتی لباسو خریدیم ومیخواستیم بریم یهو بیهوش شدم پاشدم دیدم
اینجام
_ ته متاسفم که حواسم بهت نبود
ته: اشکالی نداره
*فلش بک به عمارت*
_*ته رو میبره به اتاقش ومیزارتش روتخت*
_متاسفم ته ولی مجبورم حبست کنم نمیخوام از دستت بدم
ته: نه کوک توروخدا قول میدم فرار نکنم
_موضوع این نیست*ناراحت*
_در هارو ببندید وجلویه هر در ۵ تا بادیگارد بزارین
پنجره هارو قفل کنید
جلوشون ۲ تا بادیگارد بزارین
همراهه تهیونگ همیشه باید ۱۲ تا بادیگارد باشه
*روبه بادیگاردا وکار کنان*
ته: کوک من.. من نمیخوام
_متاسفم
ته: ولی من میخوام برم بیرون*بغض*
_نمیتونم بزارمممم
ته: ازت متنفرمممم*عربده، گریه*
_*یه سیلی میخوابونه تو گوش ته
_خفه شو
ته: تو واقعا..*با قرار گرفتن لبایه کوک رو لباش ساکت میشه
پایان پارت۱۱
- ۱۱.۱k
- ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط