در آغوشم بودی قطره اشکی بر گونه ات لغزید خواستم با انگشت

در آغوشم بودی! قطره اشکی بر گونه ات لغزید خواستم با انگشتانم آن قطره اشک را پاک کنم اما...!
اما، آن قطره اشک برای انگشتانم آشنا بود ... آشنا بود... یادم آمد...آ
ن هنگام که خداوند تو را می آفرید خاک تو را با اشکهای من سرشت...
دیدگاه ها (۱)

(((((معما؟؟)))هندسه اول (سخت )استهندسه دوم(متوسط)استهندسه سو...

صدات دوباره پیجید توقلبم بارون اشکم چکیده نم نم دلم گرفته از...

وقتی با خدا داری گُل یا پوچ بازی میکنی✔نترس!!توبرنده ای⇩ اخه...

حاضــــــــــرم با ســــــــــ✖ـگ دوست بشم ولی➣بــــــــــا ...

سناریو: (وقتی دوست دارن ولی تو....)وقتی دوست دارن ولی تو دوس...

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط