My attractive vampire P

My attractive vampire🩸🖤 (P34)

با همدیگه خوابیدیم تا صبح...داشتم لباس فرم مدرسه ام رو درست میکردم که با یاد اون تصویر گذشته بازم حالم گرفته می‌شد با بادیگارد ها رفتم مدرسه هنگامی که رسیدم با استرس رفتم داخل...رفتم پیش همکلاسی هام که خانواده هاشون رو آوردن هر خانواده اشون من رو با تعجب زل میزدن میدونستم با بوی خونم شوکه شدن یا شاید بچه ها به خانواده اشون گفتن...آروم نشستم سرجام و خود دوستام اومدن کنارم نشستن.

د2 : چرا با خودت کسی رو نیوردی؟
ا.ت : *شت!!* راست میگیا اصلا یادم نیومد هرچه قدر باشه اگه هم نیاد بهتره.
د2: وا منظورت چیه این نمایشگاه همراه با یکی از والدین اجبار هست‌.
ا.ت : خدایا بیا من رو گاو کن !!!
د2 : خیلی داری شورش در میاری ها
ا.ت : حالا نمایشگاه کی شروع میشه ؟
د2 : تقریبا ۱ ساعت دیگه بجاش بیا باهم بگردیم تو سالن بجای اینکه اینجا بشینیم.

دست رفیقم گرفتم و باهم رفتیم بگردیم تو سالن آنقدر داشتیم با خنده بازی میکردیم که نفهمیدم چقدر زمان برد که یهو خوردم به یه زنی...اون همون زنی بود که با شوک بهم زل میزد و بقیه کنارش بودن.
ا.ت : آخ خانم ببخشید حالتون خوبه ؟
زن : آخ دختره ی هر.زه حواست کجاست؟(داد)
ا.ت : من...چیز....
تهیونگ : هر.زه کیه؟

با صدای تهیونگ همه جا سکوت شد و من سرم فقط پایین بود با شوک سرم اروم آوردم بالا دیدم تهیونگ اونجا وایساده بود و از چهره اش سردی و خشم می‌بارید و دستاش تو جیبش فرو برده بود.
قدم های تهیونگ آروم و شمرده نزدیک ما شد که تو این سکوت فقط قدم های تهیونگ پر صدا بود، وقتی تهیونگ اومد جفتم و روبه زن قرار گرفت...زن با گریه و التماس تا زمین تعظیم کرد و بقیه که کنارش بودن هم همینطور.
زن : شاهزاده...واقعا من متاسفم من این دختر رو نمی‌شناسم...بار دیگه حواسم رو جمع میکنم التماستون میکنم.

بقیه ی بچه های مدرسه و خانواده هاشون با تعجب به ما دوتا نگاه میکردن که تهیونگ با بی‌رحمی پاشو رو انگشت های دست زن فشرد.
تهیونگ : می‌دونی توهین کردن به این دختر مجازات بدی هست.
تهیونگ با چشمای قرمز و خشم (آخ تصورشم جذابههههه) انگشت های زن رو له کرده بود و اومد به سمت من و دست من رو گرفت و با نشانه ی انگشتر من گفت «ایشون.. علیاحضرت آینده ی شما هست»
همه با تعجب و هزاران شوکه چشماشون گرد شد و حتی دوستای من...زنی که تعظیم بود با شوک سرش بالا آورد و با هزاران التماس شروع کرد به عذرخواهی کردن از من.
دیدگاه ها (۰)

My attractive vampire🩸🖤 (P35)میخواستم به زن کمک کنم بلند بشه...

My attractive vampire🩸🖤 (P36)وقتی پدر تهیونگ تاج رو روی سر ت...

My attractive vampire🩸🖤 (P33)تهیونگ : (رفت)بعد از اینکه تهیو...

My attractive vampire🩸🖤 (P32)داشتم تکالیفم انجام میدادم که و...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط