گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی...وقتی می مانی و تح
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی...وقتی می مانی و تحمل می کنی از خودت یک احمق می سازی...!
.
از آنجاییکه "ترک شدن" معمولا این تفکر را به همراه دارد که من " دوست داشتنی" نیستم و از آنجاییکه افراد تاب و تحمل روبرو شدن با این تفکر و غم ناشی از آن را ندارند، دست به انکار و سرکوب غم تجربه نشده زده و "به زور" در رابطه می مانند و متعاقبا بیشتر پس زده می شوند و بنابراین تفکر "من دوست داشتنی نیستم" نیز بیشتر تایید می شود!!! اینکه کسی ما را انتخاب نکرده یا ما را پس زده تنها یک معنا دارد: من در چهارچوبِ معیارهای این فرد خاص نمی گنجم!!! اما این بدان معنا نیست که قطعا معیارهای فرد مقابل صحیح و بهترین بوده و شما قطعا نقصی دارید! معیارها و چهار چوب ها معنای مطلق خوب و بد ندارند بلکه کاملا "نسبی" هستند، دوست داشتنی بودن نیز مفهومی کاملا" نسبی" است، آنچه به نظر یک فرد کاملا دوست داشتنی قلمداد می شود از نظر فردی دیگر مشمئز کننده می آید!!
بنابراین به جای به زور ماندن در رابطه و خراب کردن تصویر خودتان در ذهن طرف مقابل و بدتر از آن تخریب تصویر ذهنی که خودتان از خودتان دارید ، همان ابتدا رها کنید و ترک شدن را بپذیرید و غم ناشی از آن را تجربه کنید!!! و فردی را پیدا کنید که نه تنها عمق و بزرگی وجودتان در ظرفش می گنجد بلکه به خاطر عمق و وسعت نگاه وی، روز به روز ظرف وجود شما نیز عمیق تر می شود....اگر چنین فردی هم پیدا نکردید تنها بودن بهتر از "زورکی" ماندن در رابطه و "احمق" به نظر آمدن است!!! اگر کسی قصد رفتن کرده است بگذار برود، صِرف وجود "قصد و نیت"رفتن، نشان از دو دلی و تردید دارد! همین برایتان کافی باشد و الکی در رابطه ای نافرجام دست و پا نزنید... چون متعاقب این دست و پا زدن ها علاوه بر غم ناشی از دست دادن رابطه باید غم ناشی از احساس حقارت و احمق به نظر آمدن را نیز تحمل کنید! و اینگونه در پایان یک رابطه نافرجام "خودتان"را هم دیگر دوست ندارید و این خیلی غم انگیز است...
.
ساموئل بکت
.
.
از آنجاییکه "ترک شدن" معمولا این تفکر را به همراه دارد که من " دوست داشتنی" نیستم و از آنجاییکه افراد تاب و تحمل روبرو شدن با این تفکر و غم ناشی از آن را ندارند، دست به انکار و سرکوب غم تجربه نشده زده و "به زور" در رابطه می مانند و متعاقبا بیشتر پس زده می شوند و بنابراین تفکر "من دوست داشتنی نیستم" نیز بیشتر تایید می شود!!! اینکه کسی ما را انتخاب نکرده یا ما را پس زده تنها یک معنا دارد: من در چهارچوبِ معیارهای این فرد خاص نمی گنجم!!! اما این بدان معنا نیست که قطعا معیارهای فرد مقابل صحیح و بهترین بوده و شما قطعا نقصی دارید! معیارها و چهار چوب ها معنای مطلق خوب و بد ندارند بلکه کاملا "نسبی" هستند، دوست داشتنی بودن نیز مفهومی کاملا" نسبی" است، آنچه به نظر یک فرد کاملا دوست داشتنی قلمداد می شود از نظر فردی دیگر مشمئز کننده می آید!!
بنابراین به جای به زور ماندن در رابطه و خراب کردن تصویر خودتان در ذهن طرف مقابل و بدتر از آن تخریب تصویر ذهنی که خودتان از خودتان دارید ، همان ابتدا رها کنید و ترک شدن را بپذیرید و غم ناشی از آن را تجربه کنید!!! و فردی را پیدا کنید که نه تنها عمق و بزرگی وجودتان در ظرفش می گنجد بلکه به خاطر عمق و وسعت نگاه وی، روز به روز ظرف وجود شما نیز عمیق تر می شود....اگر چنین فردی هم پیدا نکردید تنها بودن بهتر از "زورکی" ماندن در رابطه و "احمق" به نظر آمدن است!!! اگر کسی قصد رفتن کرده است بگذار برود، صِرف وجود "قصد و نیت"رفتن، نشان از دو دلی و تردید دارد! همین برایتان کافی باشد و الکی در رابطه ای نافرجام دست و پا نزنید... چون متعاقب این دست و پا زدن ها علاوه بر غم ناشی از دست دادن رابطه باید غم ناشی از احساس حقارت و احمق به نظر آمدن را نیز تحمل کنید! و اینگونه در پایان یک رابطه نافرجام "خودتان"را هم دیگر دوست ندارید و این خیلی غم انگیز است...
.
ساموئل بکت
.
۴۱.۲k
۳۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.