فروغ پرسید کی ازدواج می کنیم

فروغ پرسید: کی ازدواج می کنیم ؟

گفتم : اگر #ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن و قسط های عقب افتاده ی بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمه نان از کله ی سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم .

و تو به جای #عشق باید به دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و مهمانی و نق ونوق بچه و ماشین لباسشویی و جاروبرقی و اتو و فریرز و فریزر و فریزر باشی .

هر دومان یخ میزنیم، بیشتر از حالا پیش همیم... ولی کمتر از حالا همدیگر رو می بینیم ؛

نمی توانیم ببینیم ؛ فرصت حرف زدن با هم نداریم ؛ در سیاله زندگی دست و پا میزنیم ، غرق می شویم ... و جز دلسوزی برای یکدیگر کاری از دستمان ساخته نیست . ,,عشق,, از یادمان می رود و گرسنگی جایش را می گیرد.
دیدگاه ها (۹)

پس تو خودت را محاکمه خواهی کرد ، این دشوارترین کار است ! محا...

بعد از ازدواج یادمان باشد که برای سرگرمی خودمان،برای نیاز به...

ﺗﺮﺍﮊﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ...

گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی...وقتی می مانی و تحمل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط