در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش

در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش
میرود چون سایه هر دم بر درو بامم هنوز...

حافظ
دیدگاه ها (۰)

‌بر فرو رفتگی‌های این سنگ دست بکشو قرن‌ها عبور رودخانه را حس...

‌در فالِ غریبانه‌ی خود گشتم و دیدمجز خطِ سیاهی ته فنجان خبری...

جان من و جهان من، روی سپید تو شده‌ستعاقبتم چنین شود، مرگ من ...

چرا گفته می‌شد شب یلدا بیدار بمانید؟در حکمت قدیم، خواب و بید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط