دلم به قرار تو بود که بیقرار تو شد
...
دلم به قرار تو بود ، که بیقرار تو شد
تنم به شوق تو گرم و غمگسار تو شد
اسیر دردم وشریک هجر چه میدانی
بهاختیار توست چشمام ، بهار تو شد
شاماست و من به اشک چون بهارانم
فردا به هجوم خاطرههاداغدار تو شد
اینباده گرم نیست و سر پای تو رفت
از آتشی که بی اختیار هوا دار تو شد
من تکهای شکسته از آینهام نمیدانی
درانتظار عشق بود دل، هوادار تو شد
لافعشق میزنی ازعشق چه میدانی
توچوعیدی که شمعسفره بیمار تو شد
ای بی خبر ز حال « ندا »، چرا سردی
کم کن جفا بهمن کهدل خریدار تو شد
#سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دلم به قرار تو بود ، که بیقرار تو شد
تنم به شوق تو گرم و غمگسار تو شد
اسیر دردم وشریک هجر چه میدانی
بهاختیار توست چشمام ، بهار تو شد
شاماست و من به اشک چون بهارانم
فردا به هجوم خاطرههاداغدار تو شد
اینباده گرم نیست و سر پای تو رفت
از آتشی که بی اختیار هوا دار تو شد
من تکهای شکسته از آینهام نمیدانی
درانتظار عشق بود دل، هوادار تو شد
لافعشق میزنی ازعشق چه میدانی
توچوعیدی که شمعسفره بیمار تو شد
ای بی خبر ز حال « ندا »، چرا سردی
کم کن جفا بهمن کهدل خریدار تو شد
#سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
- ۶۳۳
- ۲۲ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط