آستان قدس
آستان قدس
ای آستان قدس تو تنها پناه من بر خاک باد پیش تو روی سیاه من
می آید از درون ضریحت شمیم عشق پیچیده در فضای حرم سوز و آه من
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است ای چلچراغ چشم تو خورشیدِ راه من
گلدسته ات مُنادی صوت عشق مأنوس با غروب و زوال و پگاه من
مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام شمس الشموس هستی و نامت گواه من
هر صبح دم به شوق تو بیدار می شوم کافتد به بارگاه تو لختی نگاه من
ای غربت مجسّم تاریخ، ای امام ای خاک پای مرقد تو بوسه گاه من(24)
باران نور
میلاد گل به فصل بهاران خجسته باد آواز دل نواز هزاران خجسته باد
در گلشن همیشه گل افشان سرمدی رقص نسیم و جوش بهاران خجسته باد
سر زد وَ آسمان یقین کوکب رضا این مژده بر شکسته حصاران خجسته باد
شد جلوه گر زمشرق جان آفتاب عشق باران نور در شب یاران خجسته باد
سیراب شد کویر دل از چشمه سار نور بر دشت تشنه ریزش باران خجسته باد
بشکفته بر لبان ظفر غنچه های فجر ای میر عشق، فتح سواران خجسته باد
شب را شکست جاده شبگیر آفتاب گلبانگ نوش نوش خماران خجسته باد(25)
نصراللّه مردانی
اومی پذیرد
به کوی رضا جان صفا می پذیرد در این جا فروغ خدا می پذیرد
تو ای بی نوا رو به سوی رضا کن که این پادشه خوش گدا می پذیرد
به پا بوس او رو که زوار خود را سر خوان جود و عطا می پذیرد
بود رحمتش بی کران همچو دریا هم آلوده هم پارسا می پذیرد
اگر دردمندی بیا بر در او که هر درد این جا شفا می پذیرد
خدا را به او خوان و خواه آنچه خواهی که ایزد به پاسش دعا می پذیرد
امید دل من به من کن نگاهی که جان از نگاهت صفا می پذیرد
بخواه از خدا تا ببخشد گناهم که تو آنچه خواهی خدا می پذیرد(26)
محمدحسین بهجتی (شفق)
سلطان سلاطین
ای که سلطان سلاطینی و گنج فقرایی در جهان ازره الطاف معین ضعفایی
من چه گویم به مدح تو که لالست زبانم معدن حلمی و دریای کرم کَنزِ عطایی
کی توان وصف نمودن صفت پاک کریمت مجمع جمله صفات حسن و نعمت و ثنایی
گرچه درشهرخراسان به غریبی زده ای کوس یاورجمله غریبان و غریب الغربایی
گر بگویم تو چوشمسی نبودلایق وصفت زآن که روی توبه خورشید دهد نور و ضیایی(27)
مدرس صالحی
چشمه رحمت
پناهگاه همه بی پناه و جا این جاست مطاف و قبله گه هر شه و گدا این جاست
اگر دوای غم و درد و ناخوشی خواهی به آستان رضا سر بنه دوا این جاست
اگر تمام طبیبان تو را جواب کنند مدار باک و مخور غم ترا شفا این جاست
اگر که چشمه آب حیات می خواهی مرو به راه غلط چشمه بقا این جاست
اگر که بخشش و آمرزش گنه خواهی بیا امام رئوف حضرت رضا این جاست
به زهد و علم بود چوی علی ولی اللّه بیا ولی خداپور مرتضی این جاست(28)
ای آستان قدس تو تنها پناه من بر خاک باد پیش تو روی سیاه من
می آید از درون ضریحت شمیم عشق پیچیده در فضای حرم سوز و آه من
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است ای چلچراغ چشم تو خورشیدِ راه من
گلدسته ات مُنادی صوت عشق مأنوس با غروب و زوال و پگاه من
مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام شمس الشموس هستی و نامت گواه من
هر صبح دم به شوق تو بیدار می شوم کافتد به بارگاه تو لختی نگاه من
ای غربت مجسّم تاریخ، ای امام ای خاک پای مرقد تو بوسه گاه من(24)
باران نور
میلاد گل به فصل بهاران خجسته باد آواز دل نواز هزاران خجسته باد
در گلشن همیشه گل افشان سرمدی رقص نسیم و جوش بهاران خجسته باد
سر زد وَ آسمان یقین کوکب رضا این مژده بر شکسته حصاران خجسته باد
شد جلوه گر زمشرق جان آفتاب عشق باران نور در شب یاران خجسته باد
سیراب شد کویر دل از چشمه سار نور بر دشت تشنه ریزش باران خجسته باد
بشکفته بر لبان ظفر غنچه های فجر ای میر عشق، فتح سواران خجسته باد
شب را شکست جاده شبگیر آفتاب گلبانگ نوش نوش خماران خجسته باد(25)
نصراللّه مردانی
اومی پذیرد
به کوی رضا جان صفا می پذیرد در این جا فروغ خدا می پذیرد
تو ای بی نوا رو به سوی رضا کن که این پادشه خوش گدا می پذیرد
به پا بوس او رو که زوار خود را سر خوان جود و عطا می پذیرد
بود رحمتش بی کران همچو دریا هم آلوده هم پارسا می پذیرد
اگر دردمندی بیا بر در او که هر درد این جا شفا می پذیرد
خدا را به او خوان و خواه آنچه خواهی که ایزد به پاسش دعا می پذیرد
امید دل من به من کن نگاهی که جان از نگاهت صفا می پذیرد
بخواه از خدا تا ببخشد گناهم که تو آنچه خواهی خدا می پذیرد(26)
محمدحسین بهجتی (شفق)
سلطان سلاطین
ای که سلطان سلاطینی و گنج فقرایی در جهان ازره الطاف معین ضعفایی
من چه گویم به مدح تو که لالست زبانم معدن حلمی و دریای کرم کَنزِ عطایی
کی توان وصف نمودن صفت پاک کریمت مجمع جمله صفات حسن و نعمت و ثنایی
گرچه درشهرخراسان به غریبی زده ای کوس یاورجمله غریبان و غریب الغربایی
گر بگویم تو چوشمسی نبودلایق وصفت زآن که روی توبه خورشید دهد نور و ضیایی(27)
مدرس صالحی
چشمه رحمت
پناهگاه همه بی پناه و جا این جاست مطاف و قبله گه هر شه و گدا این جاست
اگر دوای غم و درد و ناخوشی خواهی به آستان رضا سر بنه دوا این جاست
اگر تمام طبیبان تو را جواب کنند مدار باک و مخور غم ترا شفا این جاست
اگر که چشمه آب حیات می خواهی مرو به راه غلط چشمه بقا این جاست
اگر که بخشش و آمرزش گنه خواهی بیا امام رئوف حضرت رضا این جاست
به زهد و علم بود چوی علی ولی اللّه بیا ولی خداپور مرتضی این جاست(28)
- ۲۱.۲k
- ۲۱ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط