مدتیه دستم ب چیزی نمیره

مدتیه دستم ب چیزی نمیره
خودم نیستم؛
گم شدم یه جایی توی هیچ جا،
فقط توی این انزوا در حال پرسه زدنم.
وقتی خاستم کنارم باشین؛ من و به حال خودم گزاشتین
پیداش نکردم؛
ن خودمو..
ن اونی ک کنارم باشه..
نمیدونم با این همه بدبختی بازم چرا توقعم میره بیاین باهام حرف بزنین.
دیدگاه ها (۱)

آدما از دردای کوچیک مینالن! ضربه اگه سنگین باشه و درد طاقت‌ف...

یک روز آن قدر بلند بغض هایم را گریه خواهم کرد که صدایم را از...

U didn’t believe meBut i worshiped your lies حرفامو باور‌نکر...

خوبیه عکسا به اینه وقتی ماچشون میکنی زرتی بر نمیگردن صورتشون...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴³-اینجا چیکار میکنی؟سرم رو از روی پاها...

ناشناس

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط