بغض بودنت را نفس میکشد

بغض بودنت را نفس میکشد
نیلوفرانه ی احساسم...

و پر میکشد بیقرار
در مسیر اشکها...

گواه این اشکها
قداست سبزینگی حضور توست...

امروز باران،نوید بودنت را خواهد آورد
و نوازش یاسها...مرا غزل باران میکند

من...دیگرگونه بودنت را میستایم به دل

تنها کافیست...باشی
حتی از فاصله ای به وسعت یک نگاه...

آشیانه ای به طراوت دریا
نقش بسته ام برای ابدیت حضورت
به لطافت عشق...

تنها... اگر باشی
کافیست برای نفسهای بیقرار باران...
دیدگاه ها (۱)

‌‌‌حالا که نیستیدر بند دردگوشه ای از این اتاقِ سردتنها نشسته...

بی واژه بیا ببوسمتبیا پیمان ببندیمکه این "من" های تخریب شده ...

تنهایی منگسترده تر ازحجم یک واژه و شعر استاین که در بند بند ...

چه سرد است لبخندها ی زورکی اتیخ می بندم در نگاهتو تو را با ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط