چه سرد است

چه سرد است
 لبخندها ی زورکی ات
یخ می بندم در نگاهت
و تو را با بغضی پنهان
در اعتصاب چشمانم
به فراموشی دل می سپارم
دیدگاه ها (۳)

تنهایی منگسترده تر ازحجم یک واژه و شعر استاین که در بند بند ...

بغض بودنت را نفس میکشد نیلوفرانه ی احساسم...و پر میکشد بیقرا...

می خواهمآنقدر از دوست داشتن بنویسمتا تمام مردم زمینبه دنبال ...

"سلام...این منم".آمده از دیروزشکسته در امروزبی شکنمی رسم به ...

امشب چشمانم را به باران می سپارم انگشتانم را به شعـر و در ان...

پارت ۵۱ات بغض میکنه و سعی میکنه ریختن اشکاشو پنهان کنه که هم...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط