پارت وقتی که رفت حموم منم رفتم توی آشپز خونه و یکم چی

پارت 71: وقتی که رفت حموم منم رفتم توی آشپز خونه و یکم چیزامو جمع و جور کردم. همین که از حموم بیرون اومد میلرزید چشام درشت شد . سریع به طرفش دیویدم دستمو روی بازوش گذاشتم. من: جونگ کوک تو خوبی چی شده چرا میلرزی . چشماش خمار شده بود. دندوناش بهم میخورد. کوکی: س ..س..سرده.. حولشو فقط به پایین تنش بسته بود. سریع رفتمو یه حوله اوردمو دور شونش پیچیدم . من: او فک کنم سرما خوردی سریع بیا بریم تو اتاق لباس بپوش. موهاتو خشک میکنم. سریع رفتیم توی اتاق. من: جونگ کوک من میرم بیرون لباس پوشیدی سریع بگو بیام تو. سریع رفتم بیرون. پشت در ایستاده بودم. یکمی بعد تا لباس زیرشو پوشید صدام کرد. سریع رفتم توی اتاق. اون فقط لباس زیر پوشیده بود. ولی کاملا معمولی بودم رفتم کنارش سریع شوفاژو زیاد کردمو یه پلیور پوشوندمش. شلوارش هم پاش کردم. کوکی: گائول..من سردمه.
من: خوب باشه میدونم میدونم بخواب پتو میندازم روت. همین که خوابید پتو رو کشیدم روش. عرق کرده بود موهاش به پیشونیش چسبیده بود. موهاشو از روی پیشونیش کنار زدم دستمال برداشتمو عرقاشو خشک کردم. با نگاه نگران تو چشاش زل زدم. من:  تو چی شدی زندگیم یهویی؟؟ همونجور که چشماش بسته بود و با لبای سفیدش گفت: از قبلش بدنم درد میکرد. فک کنم سرما خوردم. صورتشو توی دستام گرفتم و نوازشش کردم. سرمو روی سینش گذاشتم. دستاشو توی دستام گرفتم. چشام پر از اشک بود. من: تا من زندم مریض نشو خوب؟؟ لبخندی زد.
کوکی: عشقم تا تو باشی خوبم. میخواستم ببینم تب داره یا نه صورتمو به صورتش چسبوندم. خیلی داغ بود. من: جونگ کوک داااری میسوووزی. باید بریم دکتر. کوکی: نه..نمیخواد. من: یعنی چی نه نمیخواد الان زنگ میزنم به تهیونگ. خیلی هول کرده بودم. گوشیمو گرفتم دستم. دستام میلرزید نمیتونستم گوشیو بگیرم دستم. نفس عمیقی کشیدمو فوت بزرگی کردم. شماره تهیونگو گرفتم.
وی: او بله گائول. من: او او... تهیونگ باید سریع بیای اینجا چیز...جونگ کوک...باید بریم دکتر . وی: چی مییگیی تو درست حرف بزن بفهمم چی میگیی. اصلا دمم دمه گریه بود. من: تهیونگ جون من فقط بیا نمیتونم حرف بزنم.
وی: جونمو به لب رسوندی خیلی خوب دارم میاام تو ام آروم باش. گوشیو قطع کردم. رفتم نزدیکش نشستم کنارش دوباره صورتمو به صورتش چسبوندم آتیش ازش میومد. پتوشو تا گردنش بالا کشیده بود. چشام پر از اشک بود فقط گریه نمیکردم. من: جونگ کوک تبت بالا تر میره خواهش میکنم پتو تو اونجوری ننداز روت. تمام بدنش به لرزه افتاده بود. دیگه نمیتونست حرف بزنه. چشماش بسته بودو فقط میلرزید بیش تر از قبل ترسیدم. از تخت پا شدم دستمو روی سرم گذاشتمو بلند گفتم: وای خدایا خودت کمکم کن. سریع به طرف حمام دیویدمو یه تشت کوچیک برداشتم توشو پر از یخ کردمو اوردمش توی اتاق. تشتو روی تخت گذاشتمو پاهای جونگ کوکو گذاشتم توی تشت. به قدری داغ بود که یخا آب میشدند . بیش تر از قبل لرزید. اب خیلی یخ بود و اون لرز شدید داشت. ولی اگه اینکارو نمیکردم تشنج میکرد. یه پلاستیک برداشتمو توش یخ ریختم نشستم کنارش. دستاشو سفت گرفتم. من: جونگ کوک منو ببخش ولی مجبورم اینکارو بکنم. پلاستیکو روی گردنش گذاشتم . شروع کرد به نفس نفس زدن. بدنشو گرفته بودم. قدرت لرزش خیلی بیش تر از قدرت دستای من بود. دیگه تحملشو نداشتم. زدم زیر گریه. اشکام همینجوری میومد. من: خدایا دیگه نمیتونم... لبای خشک و سفیدشو با آب خیس کردم. من: پس چرا تهیونگ نیومد!!!!  یهو صدای زنگ در اومد. به سرعت سمت در دویدم. در و باز کردم. چشمم که بهش افتاد زدم گریه و با گریه گفتم:تهیونگ ... کوکی داره میسوزه یه کاری کن. تیهونگ بلا فاصله اومدو بغلم کردم. موهامو نوازش کرد. وی: اروم باش. چیزی نیس گریه نکن. بعدش سریع رفتیم تو اتاق. رفتو نشست کنارش. دسشو روی پیشونیش گذاشت. وی: خیلی داغه اینجوری نمیشه. بزار من زنگ بزنم پی دی نیم. سریع به پی دی نیم زنگ زد. پی دی نیم: او بله تهیونگ. وی: سلام پی دی نیم جونگ کوک وحشتناک تب داره بد جور مریضه. چیکار.کنم ببرمش دکتر یا به دکتر بگن بیاد اینجا. پی دی نیم:  پسر کوچولو مون مریض شده؟؟ خوب به دکتر سریع بگو بیاد اونجا. بعدش سریع به دکتر زنگ زد و گفت که بیاد. تقریبا خواب و بیدار بود . حالا دیگه هزیون میگفت. بهش زل زده بودمو گریه میکردم. تهی.نگ بهم نگا میکرد. نزدیکم اومدو اشکامو پاک کرد تو چشام زل زد. وی: هعی دختر منو نگا کن
چرا اینقد ضعیفی خوب میشه نگران نباش. دیگه گریه نکن خووب .
دیدگاه ها (۳۹)

من نجمه رااا خواهاااانممم کجااااییی لاااوم دلم تنگیده

وای خدااای من عروسکه یکی ازینا لطفا! !!!ببینمش اینجوری بگیرم...

احتمالا دوستان گرامی قصد فیلتر کردن ویسگونو ندارن تو رو خدا ...

یعنی فاااعک تو این زندگی فاعک توی این فیلتر شکنا فاااعک

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط