سه پارتی هیسونگ p۳
یک دفعه هیسونگ هیونگ بغلم کرد
× مرسی سونووووو ( لبخند و خوشحالی )
هیسونگ : با عجله به سمت ا/ت رفتم
× خیلی ممنون که به حرفام گوش میدی
+ زودتر حرفت رو بزن کار دارم
× اول بشین اینجوری خسته میشی
+ همین جوری راحتم شما حرفت رو بزن
× هر جور که راحتی
× خب ببین ا/ت چیزه در واقع اگه یادت باشه گفتم که قرار بود سورپرایزت کنم درسته ؟
+ بیشتر کشتن بود تا سورپرایز
× ا/ت باور کن میخواستم خوشحالت کنم چون این چند روزه زیاد نمی تونستم بیام خونه و زیاد نمی تونستیم باهم وقت بگذرونیم میخواستم یک کاری کنم خوشحال شی اما دیدی که چیشد حالا خواهش میکنم منو ببخش میدونی که خیلی دوست دارم باهات وقت بگذرونم ولی نمیتونم
+ سکوت .......
+ درسته ازش خیلی عصبانیم ولی گناهـ ...... ( تو ذهنش )
ا/ت : که یک دفعه هیسونگ محکم بغلم کرد
+ ا داری چیکار میکنی ولم کن
× ا/ت خواهشا چیزی نگو بزار چند دقیقه همین جوری بمونیم
مدت خیلی خیلی کوتاهی بعد .......
+ هیسونگ جلوی اعضا زشته ولم کن ( با خجالت )
× اگه بگی که منو بخشیدی ولت میکنم
+ باشه باشه بخشیدمت فقط ولم کن
× الکی میگی
+ به جان خودت که بیشتر از همه دوستت دارم
× خب قبول حالا بیا بریم سورپرایزت رو نشون بدم ( با لبخند )
+ هعییی باشه .......
دستمو گرفت و با خودش برد طبقه بالا یعنی اتاق تمرین شون وقتی وارد اتاق شدم یک دفعه برف شادی ریخت روی سرم و سونو با یک کیک و بقیه ی اعضا با بادکنک به سمتم اومدم
+ اینجا چه خبره ؟ ( با تعجب )
× ا ا/ت واقعاً که یعنی تو روزی که باهم آشنا شدیم رو فراموش کرده بودی الان اصولاً من باید قهر کنم ولی ولش کن
+ ا واقعا امروزه ( با تعجب زیاد )
× این دفعه رو میبخشم خانم لی ا/ت ولی دیگه هیچوقت فراموش نکن باشه
بدون اراده پریدم توی بغل هیسونگ و محکم بغلش کردم
+ خیلی دوستت دارم
× ا ا/ت میگم که ( با خجالت )
`` شما راحت باشید به ما توجه نکنید
° اصلا فکر کنین ما اینجا نیستیم
سریع از بغل هیسونگ اومدم بیرون
+ اممم چیزه ....... آها پسرا خیلی ازتون ممنون که به هیسونگ کمک کردید
~ خواهش میکنیم خوشحالی شما خوشحالی ماست 😊 ( با لبخند )
^ ولی عجب فیلمی بود 🤣 ( همچنان درحال خنده 😂 )
• سونگهون موهای نیکی رو بهم ریخت
ــ تو هم خیلی قشنگ بازی کردی
^ 😂
° بیاید کیک بخوریم دیگه من دیگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم
÷ هر چی سونو بگه بیاین بریم سراغ کیک اگه اون نبود شاید دیگه نمی تونستیم اینجوری جشن بگیریم 😄
° لبخند خجالتی .....
^ بریم سراغ کیکـ .......
× وایسید وایسید اون هدیه
+ چه هدیه ای
× بدون هدیه که نمیشه
+ هیسونگ وجود تو خودش هدیه هست
^ لبخند شیطنت آمیز 😈
• جیک با لبخندی شیطنت آمیز کوچولو با شونه اش میزنه به شونه نیکی
~ نیکی مزاحم نشو ( آروم به نیکی )
^ باشه 😈
× خب برای هدیه از کمپانی مرخصی گرفتم تا باهم بریم مسافرت
+ واقعا این عالیههههه 😆
+ اما آخهـ .......
× اما نداره اگه برای مدرسه میگی که برات مرخصی گرفتم
پریدم بغل هیسونگ
+ هیسونگ تو فوق العاده ای
° خب حالا که هدیه هم داده شد بیاید کیک بخوریم دیگه
ــ چقدر تو شکمویی پسر
° 😁
× باشه بریم
• و این هم از یک روز خاص برای ا/ت و هیسونگ
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه برای تکپارتی یا چند پارتی درخواستی داشتین من همیشه در خدمتم 🥰❤️✨
× مرسی سونووووو ( لبخند و خوشحالی )
هیسونگ : با عجله به سمت ا/ت رفتم
× خیلی ممنون که به حرفام گوش میدی
+ زودتر حرفت رو بزن کار دارم
× اول بشین اینجوری خسته میشی
+ همین جوری راحتم شما حرفت رو بزن
× هر جور که راحتی
× خب ببین ا/ت چیزه در واقع اگه یادت باشه گفتم که قرار بود سورپرایزت کنم درسته ؟
+ بیشتر کشتن بود تا سورپرایز
× ا/ت باور کن میخواستم خوشحالت کنم چون این چند روزه زیاد نمی تونستم بیام خونه و زیاد نمی تونستیم باهم وقت بگذرونیم میخواستم یک کاری کنم خوشحال شی اما دیدی که چیشد حالا خواهش میکنم منو ببخش میدونی که خیلی دوست دارم باهات وقت بگذرونم ولی نمیتونم
+ سکوت .......
+ درسته ازش خیلی عصبانیم ولی گناهـ ...... ( تو ذهنش )
ا/ت : که یک دفعه هیسونگ محکم بغلم کرد
+ ا داری چیکار میکنی ولم کن
× ا/ت خواهشا چیزی نگو بزار چند دقیقه همین جوری بمونیم
مدت خیلی خیلی کوتاهی بعد .......
+ هیسونگ جلوی اعضا زشته ولم کن ( با خجالت )
× اگه بگی که منو بخشیدی ولت میکنم
+ باشه باشه بخشیدمت فقط ولم کن
× الکی میگی
+ به جان خودت که بیشتر از همه دوستت دارم
× خب قبول حالا بیا بریم سورپرایزت رو نشون بدم ( با لبخند )
+ هعییی باشه .......
دستمو گرفت و با خودش برد طبقه بالا یعنی اتاق تمرین شون وقتی وارد اتاق شدم یک دفعه برف شادی ریخت روی سرم و سونو با یک کیک و بقیه ی اعضا با بادکنک به سمتم اومدم
+ اینجا چه خبره ؟ ( با تعجب )
× ا ا/ت واقعاً که یعنی تو روزی که باهم آشنا شدیم رو فراموش کرده بودی الان اصولاً من باید قهر کنم ولی ولش کن
+ ا واقعا امروزه ( با تعجب زیاد )
× این دفعه رو میبخشم خانم لی ا/ت ولی دیگه هیچوقت فراموش نکن باشه
بدون اراده پریدم توی بغل هیسونگ و محکم بغلش کردم
+ خیلی دوستت دارم
× ا ا/ت میگم که ( با خجالت )
`` شما راحت باشید به ما توجه نکنید
° اصلا فکر کنین ما اینجا نیستیم
سریع از بغل هیسونگ اومدم بیرون
+ اممم چیزه ....... آها پسرا خیلی ازتون ممنون که به هیسونگ کمک کردید
~ خواهش میکنیم خوشحالی شما خوشحالی ماست 😊 ( با لبخند )
^ ولی عجب فیلمی بود 🤣 ( همچنان درحال خنده 😂 )
• سونگهون موهای نیکی رو بهم ریخت
ــ تو هم خیلی قشنگ بازی کردی
^ 😂
° بیاید کیک بخوریم دیگه من دیگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم
÷ هر چی سونو بگه بیاین بریم سراغ کیک اگه اون نبود شاید دیگه نمی تونستیم اینجوری جشن بگیریم 😄
° لبخند خجالتی .....
^ بریم سراغ کیکـ .......
× وایسید وایسید اون هدیه
+ چه هدیه ای
× بدون هدیه که نمیشه
+ هیسونگ وجود تو خودش هدیه هست
^ لبخند شیطنت آمیز 😈
• جیک با لبخندی شیطنت آمیز کوچولو با شونه اش میزنه به شونه نیکی
~ نیکی مزاحم نشو ( آروم به نیکی )
^ باشه 😈
× خب برای هدیه از کمپانی مرخصی گرفتم تا باهم بریم مسافرت
+ واقعا این عالیههههه 😆
+ اما آخهـ .......
× اما نداره اگه برای مدرسه میگی که برات مرخصی گرفتم
پریدم بغل هیسونگ
+ هیسونگ تو فوق العاده ای
° خب حالا که هدیه هم داده شد بیاید کیک بخوریم دیگه
ــ چقدر تو شکمویی پسر
° 😁
× باشه بریم
• و این هم از یک روز خاص برای ا/ت و هیسونگ
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه برای تکپارتی یا چند پارتی درخواستی داشتین من همیشه در خدمتم 🥰❤️✨
- ۱۸.۴k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط