اصلا قبول حرف شما من روانیام

اصلاً قبول حرف شما، من روانی‌ام
من رعد و برق و زلزله‌ام، ناگهانی‌ام
این بیت‌های تلخِ نفس‌گیرِ شعله‌خیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانی‌ام

من کز شکوه روسری‌ات کم نمی کنم
من، این من غبار، چرا می‌تکانی‌ام؟


کوتاه شد سی و سه پل و دو پلش شکست
از بعد رفتنت گل ابروکمانی‌ام...☺

 شاعر شنیدنی است ولی دست روزگار
نگذاشت این که بشنوی‌ام یا بخوانی‌ام...😔

این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند
من دوست‌دار بستنی زعفرانی‌ام🤗😋
دیدگاه ها (۰)

مو فندقی چشم سیاهی که لبانشمرموز ترین عامل بیمــاری قند استز...

پوشیده بودی برایم آبی ترین دامنت راباد کولر تازه می کرد گلها...

یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم .چون به نام تو رسیدم لحظاتی...

یک نخی از چادرت در جوی کوچه غرق شدکوچه را عطر گلاب اصل کاشان...

اصلاً قبول حرف شما، من روانی‌اممن رعد و برق و زلزله‌ام؛ ناگه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط