ارزو پارت ۲
ارزو پارت ۲
مکالمه ا.ت و یونجی
&الو
.
_بله
.
&امتحان ریاضی داشتیم ها
.
_شت یادم رفته بوددددد😭😭💔
.
&میدونستم😐برا همی گفتم بت بگم
.
_هوم
(پایان مکالمه ا.ت و یونجی)
یا خدا هیچ نخوندم واییییی😭
ساعت ۴صب
حیح ساعت ۴شد بخوابم خدارا شکر فردا دانشگاه زود تموم میشه بعدش بگیرم بخوابم🤤
ساعت هفت
ا.ت سریع لباساشو پوشید یه مین حموم رفت بعد خیلی کم آرایش کرد
ویو یونجی
.
داشتم میخوندم که دیدم ا.ت اومد تو کلاس
&سلام ا.ت
_سلام یونجی
.
&چقدر خوندی
.
_تا ساعت ۴ داشتم میخوندم 🙂
.
&میبینم چشات قرمزه
.
_هوم
ا.ت ویو
داشتیم صحبت میکردیم که استاد اومد
&بچه ها برگه هارو آوردم (بچه ها زیر لب . بگو جان ما😐)
حیححح اینکه با چیزی که من خوندم فرق داره(چقد آشنا)
_یونجی (یواش)
&بعله
_بزار ببینم
&خو..
_خو... نداریم نشون بده
&باش
_ اخیشششش
همرو از رو یونجی نگاه کردم🤤
برم خونه حالا بخوابم🤤🙂🤝
رفت خونه خوابید
(خمیازه) چقدر خوابیدم
چی ساعت ۵و نیمه ایندفعه دیگ واقعا اخراجم😭
(سریع رفت فروشگاه )
حیح حیح حیح رسیدم
مکالمه ا.ت و آقای پارک )
&سلام کیم ا.ت
_ببخشید😭 دیشب تا صبح بیدار بودم
&به من چه باید تا ساعت ۳ شب اینجا باشی منم کار دارم میرم
_من تنها...خطر ناکه
&من رفتم خدافظ
نزدیکای ساعت ۳بود واقعا خستم
(ویو جیسونگ )
داشتم نقشه جدید میکشیدم واس دفعه بعد که سون جه زنگ زد
&الو آق..
+چیه چرا لکنت گرفتی؟؟!
&آق...ا د..لارارو دزدیدن
+چییی الان کجان آدرس بده
&الان توی کوچه........(خودتون یه اسم بزارین)
+لان میام
کم کم نزدیک اونجا شدم سه نفر رو دیدم که با یه ساک بزرگ تو دستشون دارن میرن
+هی شما سه تا وایستین
ا.ت ویو
بالاخره شیفتم تموم شد داشتم میرفتم خونم که دیدم توی کوچه همون مرتیکه داره سه نفرو میکشه تا خواستم داد بزنم همه چیز تاریک شد بیهوش شدم تا چشمامو باز کردم دیدم که.........
خ
م
ا
ر
ی
شرط ۱۲ لایک ۱۵ کامنت🙂🤝
میدونم شرط نمیرسه کامنت میشه ۱۲ لایک ۸تا🙂
مکالمه ا.ت و یونجی
&الو
.
_بله
.
&امتحان ریاضی داشتیم ها
.
_شت یادم رفته بوددددد😭😭💔
.
&میدونستم😐برا همی گفتم بت بگم
.
_هوم
(پایان مکالمه ا.ت و یونجی)
یا خدا هیچ نخوندم واییییی😭
ساعت ۴صب
حیح ساعت ۴شد بخوابم خدارا شکر فردا دانشگاه زود تموم میشه بعدش بگیرم بخوابم🤤
ساعت هفت
ا.ت سریع لباساشو پوشید یه مین حموم رفت بعد خیلی کم آرایش کرد
ویو یونجی
.
داشتم میخوندم که دیدم ا.ت اومد تو کلاس
&سلام ا.ت
_سلام یونجی
.
&چقدر خوندی
.
_تا ساعت ۴ داشتم میخوندم 🙂
.
&میبینم چشات قرمزه
.
_هوم
ا.ت ویو
داشتیم صحبت میکردیم که استاد اومد
&بچه ها برگه هارو آوردم (بچه ها زیر لب . بگو جان ما😐)
حیححح اینکه با چیزی که من خوندم فرق داره(چقد آشنا)
_یونجی (یواش)
&بعله
_بزار ببینم
&خو..
_خو... نداریم نشون بده
&باش
_ اخیشششش
همرو از رو یونجی نگاه کردم🤤
برم خونه حالا بخوابم🤤🙂🤝
رفت خونه خوابید
(خمیازه) چقدر خوابیدم
چی ساعت ۵و نیمه ایندفعه دیگ واقعا اخراجم😭
(سریع رفت فروشگاه )
حیح حیح حیح رسیدم
مکالمه ا.ت و آقای پارک )
&سلام کیم ا.ت
_ببخشید😭 دیشب تا صبح بیدار بودم
&به من چه باید تا ساعت ۳ شب اینجا باشی منم کار دارم میرم
_من تنها...خطر ناکه
&من رفتم خدافظ
نزدیکای ساعت ۳بود واقعا خستم
(ویو جیسونگ )
داشتم نقشه جدید میکشیدم واس دفعه بعد که سون جه زنگ زد
&الو آق..
+چیه چرا لکنت گرفتی؟؟!
&آق...ا د..لارارو دزدیدن
+چییی الان کجان آدرس بده
&الان توی کوچه........(خودتون یه اسم بزارین)
+لان میام
کم کم نزدیک اونجا شدم سه نفر رو دیدم که با یه ساک بزرگ تو دستشون دارن میرن
+هی شما سه تا وایستین
ا.ت ویو
بالاخره شیفتم تموم شد داشتم میرفتم خونم که دیدم توی کوچه همون مرتیکه داره سه نفرو میکشه تا خواستم داد بزنم همه چیز تاریک شد بیهوش شدم تا چشمامو باز کردم دیدم که.........
خ
م
ا
ر
ی
شرط ۱۲ لایک ۱۵ کامنت🙂🤝
میدونم شرط نمیرسه کامنت میشه ۱۲ لایک ۸تا🙂
۳.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.