اقبال معتضدی

اقبال معتضدی


استاد اقبال معتضدی شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی، متولد سال ۱۳۳۵ خورشیدی در كرمانشاه است. او در رشته ارتباط جمعی و روزنامه‌نگاری مدرك كارشناسی ‌ارشد دارد و در رشته‌ی زبان انگليسی نيز ليسانس گرفته است. ایان مدیر مسؤول و سردبیر دو ماهنامه (فصلنامه) برگ هنر، از نشریات دوره‌ایِ ایران به زبان فارسی با موضوع فرهنگ، ادب، و هنر است.

▪︎کتاب‌شناسی:
معتضدی در حوزه ادبيات كودك و شعر فعاليت می‌كند و تاكنون آثاری چون:
- آهو در خواب و باد.
- از راست به چپ، از چپ به راست.
- قصه پر،
را برای كودكان و نوجوانان، و همچنين چند مجموعه شعر «سايه‌ها و سنگ‌ها»، «بر لبه‌های برفی زمين»، «از گهواره كهن» و «خطابه فراموشی» را منتشر كرده است.
همچنین یک ترجمه از گزیده اشعار، نقدها و زندگینامه اکتاویو پاز به قلم ایشان چاپ و منتشر شده است.

▪︎نمونه شعر:
(۱)
باد مرطوب
می‌وزد از کرانه ی شرجی
نخل خسته
بادبزن‌هایش را تکان می‌دهد
تو پیدا می‌شوی
آن‌سو تر
ایستاده بر ماسه‌های داغ
با چتری گل‌بهی بر سر.

(۲)
خطی کبود می‌کشم
– آسمان-
دایره‌ای زرد
– خورشید-
لکه‌ای سبز
– چمنزار-
راهی در آن زمینه‌ی آرام
و دوچرخه‌ای
که تو با آن عبور می‌کنی.

(۳)
می‌پوسد همه چیز
حتی این تندیس کاهی
که هر طلوع و غروب
سایه‌اش
کشیده می‌شود
تا انتهای دشت
آنجا لبه‌ی جهان است
ما کجا کاه شده‌ایم
کی کاه شده‌ایم
در هوهوی این باد دیوانه.

(۴)
در این همه خالی
با این تن پوشالی
در این مزرعه‌ی گم مانده در غبار
که چیزی جز کلاغ در آن نمی‌روید
و در همه سویش خاک موج می‌زند
چگونه تاب آوردیم!.

(۵)
بی‌وزن،‌ در مسیری تازه و سیال
به سمت فضایی روان
        گام بر می‌دارم
شهری - هنوز طبیعی و زنده -
        در برابر است
کوتاه‌ترین راه
        به این شهرِ بی‌نظیر
                 خواب است.

(۶)
استقرار یافته‌ام
چون درخت،
در دامنه‌ی افسونگر این تپه‌ی سبز،
خوشم با پرنده‌ها و بادها
و آن برج بلند قدیمی
در باغ شیبگاه
دوست‌داشتنی‌ است.

(۷)
قناعت می‌کنم در کامیابی،
قناعت می‌کنم در بیان حقیقت،
قناعت می‌کنم به سکوت،
غرق می‌شوم در صبوری،
غرق می‌شوم در نخواستن،
غرق می‌شوم
در نگفتن “دوستت دارم”.
چه مرتاض گناهکاری!

(۸)
گره می‌زنم
تورها و طناب‌ها را:
بسته می‌شود
گسسته‌ها
برای عزیمتی هزارباره
از ساحل به دریا
در پاسخی ناگزیر
به رؤیایی بزرگ و گریز پا.

(۹)
از رنج‌ها نمی‌هراسم
در پی افتخار هم نیستم
در لابه‌لای خیزران ویران
دنبال نی‌ای هستم
که به یاری او
بتوانم کاملاً بگویم: ”آه”

(۱۰)
بی‌تابی‌‌ام را
در خاکستری‌‌ها ادامه می‌دهم
بی‌آبی‌ام را
در کویر.



گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

منابع
https://www.hoozoor.com
https://www.iranketab.ir/profile/11292-eghbal-motazedi
https://www.karaketab.com
http://jeyhoon20.blogfa.com/post/230
دیدگاه ها (۱)

#سعید_فلاحی#زانا_کوردستانی#لیلا_طیبی#لیلا#جیگر#جیگرگوشه#پاره...

#سعید_فلاحی#زانا_کوردستانی#لیلا_طیبی#لیلا#جیگر#جیگرگوشه#پاره...

فرخنده حاجی زاده

#سعید_فلاحی#زانا_کوردستانی#لیلا_طیبی#لیلا#جیگر#جیگرگوشه#پاره...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط