*پارت اول*
*پارت اول*
امروز تو مسجد حاج بنگتن جشن ولادت یکی از اماما بود.
برادر تهیونگ درحالی که داشت حیاط مسجدو آب و جارو میکرد رو به برادر سوکجین گفت:برادر همشو خوردی که!یکمم برای مردم بزار بمونه.
برادر سوکجین با لبخندی بهشتی گفت:برادر میدونی به سری که زنده است میگن چی؟میگن سرزنده یاع یاع
تهیونگ با دیدن دوتا نامحرم که به سمتشون می اومدن سریع یقه لباسشو کامل بست و به برادر سوکجین اشاره کرد که پاچه های شلوارشو که تا زده بود بکشه پایین
جیمین و جیهوپ درحالی که چادر گل گلی پوشیده بودن بهشون نزدیک شدن.
جیمین:سلام برادر!میخواستم بدونم حاج آقا نامجون تشریف دارن؟
تهیونگ:سلام خواهرم باهاشون چیکار دارید؟
جیهوپ جواب داد:سوال شرعی داشتیم
جین رو به جیهوپ گفت:خواهرم اون شراره های آتشین رو برگردون داخل روسریت.
جیهوپ:"ای وای خاک عالم"و سریعا روسریشو جلو کشید
تهیونگ:اشکال نداره شماهم جای خواهر ما!خب خواهرم سوالتونو از من بپرسید!من شمارمو بهتون میدم می تونید سوالارو بفرستید تا من از حاج آقا بپرسم
جیمین مشغول شماره دادن به تهیدنگ شد.
جین موزی از تو میوه ها برداشت و رو به جیهوپ گفت:موز بخور!
جیهوپ با خجالت گفت:نه ممنون
-بخور میگم
و به زور موزو تو دهن جیمین فرو کرد:/
شرایط:
Like:25
Comment:10
امروز تو مسجد حاج بنگتن جشن ولادت یکی از اماما بود.
برادر تهیونگ درحالی که داشت حیاط مسجدو آب و جارو میکرد رو به برادر سوکجین گفت:برادر همشو خوردی که!یکمم برای مردم بزار بمونه.
برادر سوکجین با لبخندی بهشتی گفت:برادر میدونی به سری که زنده است میگن چی؟میگن سرزنده یاع یاع
تهیونگ با دیدن دوتا نامحرم که به سمتشون می اومدن سریع یقه لباسشو کامل بست و به برادر سوکجین اشاره کرد که پاچه های شلوارشو که تا زده بود بکشه پایین
جیمین و جیهوپ درحالی که چادر گل گلی پوشیده بودن بهشون نزدیک شدن.
جیمین:سلام برادر!میخواستم بدونم حاج آقا نامجون تشریف دارن؟
تهیونگ:سلام خواهرم باهاشون چیکار دارید؟
جیهوپ جواب داد:سوال شرعی داشتیم
جین رو به جیهوپ گفت:خواهرم اون شراره های آتشین رو برگردون داخل روسریت.
جیهوپ:"ای وای خاک عالم"و سریعا روسریشو جلو کشید
تهیونگ:اشکال نداره شماهم جای خواهر ما!خب خواهرم سوالتونو از من بپرسید!من شمارمو بهتون میدم می تونید سوالارو بفرستید تا من از حاج آقا بپرسم
جیمین مشغول شماره دادن به تهیدنگ شد.
جین موزی از تو میوه ها برداشت و رو به جیهوپ گفت:موز بخور!
جیهوپ با خجالت گفت:نه ممنون
-بخور میگم
و به زور موزو تو دهن جیمین فرو کرد:/
شرایط:
Like:25
Comment:10
۵۰.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.