بغض میکرد گرگ

بغض میکرد گرگ...
وقتی می دید.
سگ بخاطر تکه نانی
لگد چوپان را تحمل میکرد...
دیدگاه ها (۱)

سگی نگاه خنده داری به گرگ کرد وگفت..آهویت را ربودم..ایا بازه...

چرا شیر سلطان جنگل است؟؟؟؟شیر تاگرسنه نباشد شکار نمیکند(درند...

گرگی بودم که همه از من می ترسیدن ،عشق بره ای مرا خانه نشین ک...

خسته ام نه از اینکه کوه کندم.....نه....دل کندام.....دنیایی م...

گریه می کرد گرگ وقتی دید سگ بخاطر تکه استخوانی لگد های چوپان...

من طاقت لگد کردن ی مورچه رو ندارم ولی وقتی اینها تکه تکه میش...

وقتی خانواده ات بخاطر سحر خیزت تشویقت می کنن🤣

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط