1<> 600 کار گردان ها جیمین کوک تهیونگ شوگا نامجون جین جیه

1<>_600 کار گردان ها جیمین کوک تهیونگ شوگا نامجون جین جیهوپ
روی صندلی نشسته بود
تهیونگ گفت بیا بریم
گفتم کجا
گفت موتور سواری
گفتم باشه بریم
وقتی رفتیم موتور سواری من جیغ می کشیدم تهیونگ هم گفت
جیمین داری منو استرس میدی
داداش همین جوری که حرف می زدیم
یه هویی گاز متور از دست تهیونگ در رفت و با سرعت 320 تا سرعت می رفتیم
جلومون یه دریاچه ی کوچیک بود تهیونگ گفت یکم جلو تر وقتی گفتم 1.2.3. به پریم گفتم باشه
وقتی می خواستیم به پریم
تعادل موتور از دستمون در رفت و .. بچه ها بغیش پارت 2 بای
َ


پارت 2
به سمت راست رفتیم و از یه پرش متور ی بالا رفتیم و با کله
تو جنگل افتادیم دیگه چشمام سیایی رفت وقتی بیدارشدم یه جا افتاده بودم و پام خیلی درد می کرد فکر کنم پا شکسته بود
ولی جیمین نبود با اون درد پام دنبال جیمین میگشتم
صدا میزدم
جیمین جیمین جیمین
جنگل خیلی تاریک بود به
زور می توانستم دور و برم ببینم فقط با نور ماه جنگل یه کمی روشن بود دیدم یه نفر
جلوی درخت افتاده
رفتم جلو
موهاش رو کنار زدم دیدم جیمین هست زنگ زدم به شوگا و کوک و جین و جیهوپ نامجو ن ۲۰ دقیقه بعد دیدم بچه ها
آمدند و ما را بردند ۱ ساعت بعد

آزمون پرسیدند که چی شد خلاصه توضیح دادیم
بغیش پارت 3