کاش میتوانستم خاموش شوم

کاش میتوانستم خاموش شوم

فنا شوم
محو شوم
من از این روزگار خسته شده ام
از این لحظه هایی که حال مرا نمی فهمند و کند می گذرند بیزارم
من از تمام شایدها و بایدها متنفرم .
دیدگاه ها (۱۲)

آه تا کِی زِ سفر بازنیایی بازآاشتیاق تو مرا سوخت کجایی بازآ ...

صحبت ذلبستگی از این دنیا نیستمی ترسمجان بر زمین گذارموتو برن...

تصمیم بگیریمهمین امشببرای یک‌ بارغرورمان را نبینیمصدای خودخو...

فکر می کنم هنر اصلی هنر فاصلـــــه هاست.زیاد نزدیک به هم می ...

یک زن قوی می داند که چگونه زندگی خود را در یک وضعیت خوب نگه ...

#شهیدانهگر عقل پشت حرف دل "اما" نمی‌ گذاشتتردید پا به خلوت د...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط