پارت صد چهار غریبه آشنا
#پارت_صد_چهار #غریبه_آشنا
سهون
سوهو هیونگ کار های عملمو انجام داد بستریم کردن،نمیخواستم بزارم عملم کنن وقتی فهمیدم واقعا ناراحت شدم اما بخاطر بچه ها قبول کردم معلوم بود نگرانن ولی به رو خودشون نمیاوردن...
حالا کنسرت رو چیکار کنن..وای خدا...این چه بلایی بود سرم اومد...در زدن
+بله بیا داخل
تانیا و دونگهه بودن...تانیا تا چشمش خورد بهم گریه اش گرفت
تانیا:احمققق بی شعورررر چی سر خودتت آوردیی،چقددد خریی تو آخهههه
+اول سلام کن،بعدشم تو کی میخوای یکم آدم شی،پس چیکار میکنی دونگهه تربیتش کن
تانیا:کووفتتتت این همه برات گریه کردممم خودت بی تربیتییی
دونگهه:اول سلان کن سهون
+حرف خودمو به خودم پس میدیییی
دونگهه:تربیت داره فقط نگرانیشو اینجوری بروزززز میده،میفهمی که؟
+خو این همون بی تربیته دیگه
تانیا:بس میکنید یا نههه
+نه
دونگهه:سهون اذیتش نکن دیگه
+بخاطر دونگهه اذیتت نمیکنم تانیا
تانیا:خفه بابا
دونگهه:عههه تانیا بسه دیگه،این حالش خوب نیست الان بلایی سرش میاد خونش میافته گردنمون هااا
تانیا:تاحالا به این نکته دقت نکرده بودم
دونگهه:حالا دقت کن
تانیا:باشه باشه حالا بیا بشینیم
+وای شما دوتا خوردید به پست هم خل و چل شدید وگرنه تا جایی که من یادم میاد دونگهه که خیلی عاقل بود،توام که خیلی جدی و خشک بودی بنظر هم عاقل میرسیدی خداااا به دادد بچه هاتون برسه
تانیا:بچه هامونننن
+آره دیگه
دونگهه یه لبخند بزرگی اومد تو صورتش و به تانیا نگاه میکرد،تانیاهم برا اولین بار بود میدیدم که انگار یکم خجالت میکشه
تانیا:وای دونگهه اینطوری نگام نکن دیگههه عههه
+شیطونااا نکنه عروسی نکرده خبریهه
چشمای تانیا چشد اندازه توپ بسکتبال
تانیا:سهوننننن چی دارییی میگههه
دونگهه:حالا شایدم یه فکرایی براش کردیم،نظرت سهون؟
+نظرم مثبته بدم نمیاد عمو بشم
تانیا:دونگههه این ک خودش چلاق شده رو تخته ولییی حسابب تو یکییی رو میرسسممم
با این حرفش یهو من و دونگهه منفجر شدیم از خنده،که یهو در باز شد اون پرستاره اومد داخل
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
سهون
سوهو هیونگ کار های عملمو انجام داد بستریم کردن،نمیخواستم بزارم عملم کنن وقتی فهمیدم واقعا ناراحت شدم اما بخاطر بچه ها قبول کردم معلوم بود نگرانن ولی به رو خودشون نمیاوردن...
حالا کنسرت رو چیکار کنن..وای خدا...این چه بلایی بود سرم اومد...در زدن
+بله بیا داخل
تانیا و دونگهه بودن...تانیا تا چشمش خورد بهم گریه اش گرفت
تانیا:احمققق بی شعورررر چی سر خودتت آوردیی،چقددد خریی تو آخهههه
+اول سلام کن،بعدشم تو کی میخوای یکم آدم شی،پس چیکار میکنی دونگهه تربیتش کن
تانیا:کووفتتتت این همه برات گریه کردممم خودت بی تربیتییی
دونگهه:اول سلان کن سهون
+حرف خودمو به خودم پس میدیییی
دونگهه:تربیت داره فقط نگرانیشو اینجوری بروزززز میده،میفهمی که؟
+خو این همون بی تربیته دیگه
تانیا:بس میکنید یا نههه
+نه
دونگهه:سهون اذیتش نکن دیگه
+بخاطر دونگهه اذیتت نمیکنم تانیا
تانیا:خفه بابا
دونگهه:عههه تانیا بسه دیگه،این حالش خوب نیست الان بلایی سرش میاد خونش میافته گردنمون هااا
تانیا:تاحالا به این نکته دقت نکرده بودم
دونگهه:حالا دقت کن
تانیا:باشه باشه حالا بیا بشینیم
+وای شما دوتا خوردید به پست هم خل و چل شدید وگرنه تا جایی که من یادم میاد دونگهه که خیلی عاقل بود،توام که خیلی جدی و خشک بودی بنظر هم عاقل میرسیدی خداااا به دادد بچه هاتون برسه
تانیا:بچه هامونننن
+آره دیگه
دونگهه یه لبخند بزرگی اومد تو صورتش و به تانیا نگاه میکرد،تانیاهم برا اولین بار بود میدیدم که انگار یکم خجالت میکشه
تانیا:وای دونگهه اینطوری نگام نکن دیگههه عههه
+شیطونااا نکنه عروسی نکرده خبریهه
چشمای تانیا چشد اندازه توپ بسکتبال
تانیا:سهوننننن چی دارییی میگههه
دونگهه:حالا شایدم یه فکرایی براش کردیم،نظرت سهون؟
+نظرم مثبته بدم نمیاد عمو بشم
تانیا:دونگههه این ک خودش چلاق شده رو تخته ولییی حسابب تو یکییی رو میرسسممم
با این حرفش یهو من و دونگهه منفجر شدیم از خنده،که یهو در باز شد اون پرستاره اومد داخل
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۰.۸k
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.