مامان گفتپاشو پاشو یه دستی به سرو وضعت بکش امشب بله برون

مامان گفت:پاشو پاشو یه دستی به سرو وضعت بکش امشب بله برون دختر خالته
گفتم:مگه سر و وضعم چشه؟ خوبه دیگه
گفت:چی بگم والا ماشالا چند سال از تو کوچیکتره با یه پسری که 10 سال ازش بزرگتره ازدواج کرد، اونوقت خانم رو همه خواستگارهاش عیب میذاره و ردشون میکنه، منم دلم میخواد دخترم عروس شه مگه دل من، دل نیست!؟
گفتم:زندگی که بدون عشق معنی نداره، آخه یعنی چی این ازدواج های سنتی
گفت:والا عشق وعاشقی توهم چندسال پیش دیدیم آخرش چیشد؟
گفتم:همه کسایی که عشق وعاشقی دارن ته داستانشون همینه دیگه نمیرسن
گفت:از خودت جمله نساز دختر من خیلی از رفیقام همون موقع که عاشق شدم، عاشق شدن اونا رسیدنو من نرسیدم
گفتم :حتماً ما دست رو آدم های اشتباهی گذاشتیم
گفت:ایناهمش یه مشت حرفه بی سروته هست کسی که واقعاً تلاش کنه میرسه، خیلی از دخترا هم طرفشون آدم درستی نبود ولی عشق معجزه کرد و بهشون رسیدن
تودلم گفتم :«پس حتماً آدم قصه های ما زیادی عاشق ما نبودن »

#فاطمه_حاج_علی_اکبری

#عاشقانه #خاص
دیدگاه ها (۱)

زندگی چیزهایی نیست که جمع می‌کنیم؛زندگی قلب‌هایی است که جذب ...

چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست...#فریدون_مشیری

محبوبِ مندر دنیا جز شما خبری نیست!شما تنها خبرِ خوش این عالم...

من پیر می شوم …زودتر از موعد!قبل از آنکه روزهای جوانی ام تما...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

...بیا باهم فرار کنیم.‌‌..🥀پارت اخر

P¹⁵+ چرا دوسم نداری؟- نمی‌دونم ولی شاید بخاطر خیانت که بهم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط